مزاری وعدالت اجتماعی !

نبی قانع زاده – فنلند

دررابطه با این عنوان (مزاری وعدالت اجتماعی) در چند سال گذشته بحثهای صورت پذیرفته است هرکسی به اندازه ای درک وبرداشت اش از جامعه وکشور به اظهار نظر پرداخته اند. دراین نوشته کوتاه بطور فشرده و مختصر این عنوان را به بحث خواهیم گرفت واین بحث در پنج محور ارائه خواهد شد:

۱-از چه منظری به پدیده های اجتماعی می نگیریم.
2- عدالت چیست؟
3- ضرورت طرح عدالت در جامعه ما.
4-راه رسیدن به عدالت درکشور.
5-عدالت اجتماعی متضمن وحدت ملی.

۱-ازچه منظری به پدیده های اجتماعی می نگریم؟
زوایه دید ما نسبت به پدیده های اجتماعی وتاریخی در کشور چگونه است؟
ما پدیده های اجتماعی ؛ تاریخی وسیاسی افغانستان را چطوری می بینیم؟
از کدام زوایه خودرا عیار کرده ایم تا حوادث تاریخی و سیاسی را ببینیم؟
پدیده تلخی بنام بیعدالتی ، ظلم و تبعیض سالیان متمادی درکشورمان وجود داشته وباعث آزارو اذیت ، آوارگی وقتل عامهای شده است اینها را چگونه دیده ایم؟
نسبت به خواسته های عدالت خواهانه جامعه ی خود چه باوری داشته ایم؟
عدالت ستیزی وتبعیض باوری را چگونه فهمیده ایم؟
بی تفاوتی درقبال حرکتهای عدالت خواهانه را چطوری تفسیرکرده ایم.
موضع عدالت خواهان چقدر قابل فهم و درک بوده اند؟

اینها سوالات ایست که جواب اش نیاز به تجزیه وتحلیل دارد.

عدالت وتحقق آن از اهداف آرمانی مصلحان درطول تاریخ بشریت بوده و دراین راستا تلاش ورزیده اند وتا سرحد اهدا جان شان پیش رفته اند تا زمینه ای تحقق آن فراهم گردد.

۲-عدالت چیست ؟
عدالت در جامعه دارای چه مفهومی است؟
عدالت در جامعه یعنی مردود شدن تبعیض ها ، ستم ها ، نا برابری ها تعبییر وتفسیر شده است وکسی نسبت به حقانیت آن تردیدی ندارد و دستیابی به آن یکی از اساسی ترین اصول نظامهای اجتماعی بوده و بدون تحقق آن مشروعیت نظامهای حکومتی زیر سوال خواهد بود.

عدالت در جامعه یکی از هنجار ها در اجتماع بشری بوده که زندگی صلح امیز را ممکن می سازد عدالت مانند حقوق بشر موضوعی فراگیر و ماورای شرایط خاص بوده و وابسته به زمان مکان نبوده و در جهت تحقق بخشیدن آن در راستای وظیفه ای انسانی تعریف میگردد.

۳- ضرورت طرح عدالت در جامعه ما.
یکی از راه حلهای کلیدی و اساسی که در جامعه بحران زده ای ما ارائه شده است همانا حاکمیت وسیع البنیاد براساس عدالت بوده واین نظریه برمبنا ومفاهیم نو توسط شهید مزاری ارائه شد که بادرک واقع بینانه از وضع نا مطلوب کشور در شرایط خاصی مطرح گردید او با دید منتقدانه از حکومت های قبلی و با نگاه انتقادی از نظامهای جدید که برمبنای حل عقد و امارت میدان داری می کردند و آنها را به چالش گرفت.

دراین دیدگاه برخورد باشهروندان برملاک عدالت معیارسنجی می گردید اتباع کشورهمه دریک نگاه ارزیابی می گردید هرگونه برتری طلبی و برتری جویی نفی می شد.

در طرح حکومتی محالفین دیدگاه شهید مزاری که براساس امارت پایه ریزی شده بود با دو عنصر شریعت و قومیت گره خورده بودند عدالت درعنصرفکری انها راه پیدا نکرد. وعدالت درقتلگاه باورهای متعصبانه ای شان با تیغ جهل وتعصب ذبح گردید.

عملکرد حکومتی آنها که در چهارچوبه ای اعتقادات تنگ نظرانه شان تعریف می گردید هیچگونه سازگاری باعدالت و عدالتخواهی نداشت با قرائت فرقه ای که ازشریعت داشتند، اصول همزیستی مسالمت آمیز شهروندی نفی ، همگرایی و اتحاد محوری مردود شناخته میگردید. درعرصه ملی شکافهای وسیع را بیش از پیش تشدید می نمود ومردم را به سوی جنگهای خانمانسوز ذات البینی سوق دادند.

این دیدگاه هیچگاه نتوانست فراجناحی وفراقومی عمل نماید تا درآن قالب ؛ وحدت ملی را درجامعه تضمین نماید ودیدیم که این دیدگاه عملا به بن بست مواجه گردید.

شهید مزاری با تجربه از گذشته وحال طرزالعمل آنها را استبدادی دانسته چنین می گوید:

″ هرطرحی که بدون توجه به واقعیتهای جامعه ای افغانستان ارائه شود ضمانت اجرایی ندارد.″

این سخن ، موضع عدالت خواهان کشور بود که با ابتکار وموقعیت که داشت باشفافیت تام مطرح شد واین خواستگاه واقعیت های تاریخ عدالتخواهی کشوررا بیان میکرد و خواسته های عمیق جامعه را نمایندگی می نمود دراین مرحله از تاریخ ، این نظریه از پایه ها ونهادهای مختلف اجتماع بعنوان یک اصل مهم و خواسته های جمعی ارائه شد.

توجه داریم که جریانها وشخصیت های زیادی بودند که با توانایی بیشتر واکادمیک در لابلای کتابها ، مقالات و کنفرانسها بطور زیبا وقشنگ نظریه پردازی می کردند ولی نظریه شان دربین اقشار مردم بصورت همه جانبه نفوذ ورسوخ پیدا نکرد.

اما شهید مزاری صادقانه وبی آلایش بازبان ساده دریک مقطع حساس از تاریخ کشور برخواستهای عدالتخواهی که سالیان متمادی در گلوها خفه مانده بود فریاد زد که:

″خواست ما تامین عدالت ، برابرای و برادری میان مردم افغانستان است″

این باوردرنهادهای دردمندان وستم دیدگان کشور وجود داشته ، او سخنگویی این باور گردید واین خواسته با اعتقادات مردم همراه ومعیارهای انسانی وبین المللی را مطابقت می نمود.
4-راه رسیدن به عدالت.

شهید مزاری دریکی از موضعگیری هایش چنین می گوید:

″هرطرحی که منجربه عدالت اجتماعی در جامعه ای افغانستان گردد حقوق ملیتهای محروم را اعاده کند استقبال می کند.″
وراه رسیدن به این خواسته را دریکی از سه محور اعلام می نماید:

الف: محورنمایندگی: توافق جریانهای عمده براساس نفوذ و حضور فیزیکی شان درسطح کشور.
دراین راستا چنین می گوید:
″ما معتقد هستیم که هرکسی روی تمامیت ارضی افغانستان و روی وحدت ملی افغانستان فکر می کند باید واقعیت های عینی جامعه برخورد کند وتمام جریانات سیاسی واقوام وملیتها را درنظربگیرد.″

ب: محورانتخابات: میکانیسیم انتخاباتی مبتنی برآرای مستقیم مردم که همه شهروندان درتعین سرنوشت شان سهم بگیرند هرنوع تبعیض نژادی ، مذهبی و جنسیتی در باورش مردود شمرده می شد دراین رابطه چنین اعلام نظرمی کند:

″تنها راه نجات مردم وثمره انقلاب برای مردم افغانستان اینست که یک انتخابات آزاد دایرشود که درآن همه اقشار مردم حق داشته باشند از پیر ، جوان ، مرد و زن همه اینها.″

ج:>محور فدرالیزیم: یکی از راه حلهای دیگری را که برای کشور پیشنهاد نمود سیستم فدرالی بود در این رابطه چنین گفته است:
″ما سیستم فدرالی را که درآن حقوق همه مردم افغانستان رعایت شده وسیستم انحصاری قدرت را درهم می شکند مناسب ترین ساختار سیاسی برای آینده سیاسی افغانستان می دانیم.″
عدالت در اندیشه او بطور عا م مطرح بود در محدوده ای خاص خلاصه نمی گردید در یک حوزه وسیع قابل ارزیابی بود عدالت در دیدگاه او در چهار حوزه خلاصه می گردید:
1-عدالت اجتماعی ۲- عدالت اداری ۳- عدالت سیاسی ۴- عدالت فرهنگی
اما:
عدالت اجتماعی: یعنی با همه شهروندان و اتباع کشور برخورد عادلانه براساس حقوق شهروندی انجام پذیزد برخوردهای تبعیض آمیز در سایه عدالت اجتماعی نفی ومردود شناخته شود و دراین زمینه چنین ابراز نظرمی کند:
″از هرطرحی که منجر به عدالت اجتماعی درجامعه افغانستان گردد وحقوق ملیتهای محروم را اعاده کند استقبال می کند.″
عدالت اداری : یعنی تقسیم ادارات براساس نفوس وحضور شهروندان معیار سنجی گردد او تقسیم بندی ادارات را درگذشته ظالمانه میدانست چنانچه می بینیم بعضی ولسوالی های وجود دارد که نفوس شان به اندازه فلان ولایت بوده این تقسیمات اداری که میراث حاکمان گذشته بوده اینگونه برخورد را رد می نمود: دراین راستا چنین می گوید:
″همه میدانیم که درگذشته واحدهای اداری در افغانستان عادلانه نبوده اند.″
عدالت سیاسی: یعنی مشارکت سیاسی اقوام براساس عدالت ، برابرانه و برادرانه .

که دراین باره چنین اظهار نظر کرده است:
″یعنی هرملیتی درافغانستان ، طبق نفوس اش باید سهم داشته باشد ، درسیاست ، درتشکیل دولت ودرتصمیم گیری های امور کشور خود.″((مصاحبه شهید مزاری ۱۳۷۱-زنده تراز توکسی نیست . ویژه نامه هفته نامه وحدت – قم ۱۳۷۷ حوت ص ۲))
عدالت فرهنگی: یعنی آزادی برگزاری مراسم های مذهبی وفرهنگی در خواسته های او مطرح شده است.
اما عدالت ادارای و عدالت فرهنگی وعدالت سیاسی از ضمن موضعگیریهای او فهمیده میشود و دراین زمینه ایشان گفته است که :
″ما سه چیز درافغانستان می خواهیم:
1-رسمیت مذهب شیعه (عدالت فرهنگی) ۲-سهیم بودن مردم ما در اداره سیاسی کشور(عدالت سیاسی) ۳-تعدیل واحد های اداری (عدالت اداری)″
ولی عدالت اجتماعی راچندین بار در صحبتهای خود به صراحت یادآور شده است.
توجه داشته باشیم محوریت یک نظام با ثبات در تفکر او عدالت اجتماعی بوده حتی انتخابات آزاد هم براساس و مبنای عدالت اجتماعی برگزار گردد در کشوریکه ستم وتبعیض سابقه ای طولانی و تاریخی دارد انتخابات هم ممکن است به حیث بازی سیاسی مبدل گردد.
آیا درجامعه ای ما که تا هنوز حقوق شهروندی وحقوق مدنی تعریف نشده است چه اعتماد وجود دارد که با تمام اتباع کشور برخورد عادلانه صورت بگیرد؟
وتاچه حد شهروندان کشور از حقوق شهروندی برخوردار هستند ؟
چه ضمانتی وجود دارد که از حقوق شهروندی هم سوء استفاده نگردد برای قشرخاص از ان تعریف گردد.

پس لازم و ضروری است که ما برمحوریت عدالت اجتماعی اصرار بورزیم تا زمینه های گفتمان ملی را فراهم آوریم و بر اساس آن با احترام به همدیگر زمینه های نفی دیگران ، اتهام زنی و تنش آفرینی را مردود نموده فرصت های همگرایی و همپذیری ملی را در کشور فراهم سازیم و این گفتمان برای ماندگار شدن و نهادینه کردن عدالت اجتماعی در کشورزمینه های تفاهم و همپذیری رافراهم خواهد آورد وپایه های تحکیم وحدت ملی را بسوی ثبات به پیش خواهد برد همه به این باور برسند که کتمان هویت سیاسی و اجتماعی دیگران راهگشای مشکل کشور نخواهدشد وباید پذیرفت که عدالت اجتماعی متضمن وحدت ملی خواهد بود.

به امید تحقق عدالت اجتماعی در جامعه ی بحران زده ای ما

In this article

Join the Conversation