چرا سکوت؟ نگذارید خون شکیلا پامال گردد!

مهدی زرتشت

آخرین اعتراض کمیسیون مستقل حقوق بشر و همین‏ طور نهادهای مدافع حقوق زنان در کابل، قریب دو هفته صورت گرفت. این اعتراض (تظاهرات) در واکنش به تیرباران خانمی به نام “نجیبه” در ولایت پروان بود.
اما هر کس از خودش سوال می‏ کند، آیا خون یک انسان با انسان دیگر در صورتی که هر دو بی‏گناه‏اند و بیرحمانه کشته می‏شوند، تفاوت دارد؟ همین‏طور، زمانی که پولیس کشور سحر گل نوعروس جوان را در ولایت بغلان از مهلکه مرگ نجات داد آنهم در حالتی که خانم جوان در تاریک‏خانه زندانی شده و هر روز به‏واسطه خسرمادر و اعضای فامیل شوهرش مورد اذیت و تنبیه قرار می‏گرفت، نیز شماری از نهادهای مدنی، نهادهای مدافع حقوق زنان و حقوق بشر با واکنش‏های تندی، دولت را مورد انتقاد قرار دادند که گویا در پیوند به شکنجه سحر گل، تا اکنون کاری انجام نداده است.

ما نسبت به واکنش این نهادها در برابر خشونت علیه زنان، شکایتی نداریم؛ بلکه به نوبه‏ی خود همه‏ی این همه وحشی گری‏ها که ستم علیه زنان و قتل زمان به اشکال مختلف نامیده می‏شود را محکوم می‏کنیم، وجداناّ ما بسا بیشتر از همه کسانی از شنیدن و دیدن این همه وقایع شنیع ابراز تإسف می‏کنیم که شعار برابری و دفاع از حقوق زنان را سر می‏دهند. اما مسأله جای دیگر است. اکنون پرسیده می‏شود آیا قضیه قتل مظلومانه‏ی شکیلا دختر شانزده ساله در ولایت بامیان که خیلی پیشتر از همه قضایای تازه خشونت علیه زنان به وقوع پیوسته بود را همه فراموش کرده‏اند؟ قرار معلوم این‏گونه است. شاید هم به دلیل این‏ که افرادی که شکلیلای جوان را به شکل وحشیانه به قتل رساندند، هنوز زورمند‏اند و سالها نیز اربابی کرده‏اند!

اما واقعاً خون شکلیلا با خون زنان مقتول و تحت ستم دیگر تفاوت دارد؟

البته که یک تفاوت وجود دارد؛ شکیلا ابتدا مورد تجاوز جنسی قرار می‏گیرد و بعد به خاطر حفظ نجابت متجاوز، از عقب مورد شلیک قرار می‏گیرد. چه دردناکتر هم اینکه قاتلین، با بی‏شرمی تمام خود شان را به بی‏خبری می‏زنند و ادعا می‏کنند در حالت نماز در حالی که فقط هفت متر از شکیلا فاصله داشته، صدایی با آن همه بلندی از میله کلاشنکو ف را نشنیده و ادعا می‏کنند که شکیلا چون به پولیسی علاقه داشته، حین آزمایش یا بازی با تفنگ، خودش را کشته است! عجبا، درود بر این منطق!!

در اعتراض به این قضیه، دو روز پیش شهروندان ولایت بامیان نسبت به خاموش ماندن پرونده قتل شکیلای جوان و آن همه بی‏عدالتی و رذالت و بی‏شرمی دادگاه قضایی ولایت بامیان، دست به اعتراض زده، ضمن این‏ که خواستار برکناری رئیس دادگاه قضایی این ولایت شدند، از دولت خواستند به پرونده قتل شکیلا رسیدگی شود. این اعتراض‏ها، البته به دنبال سر و صداها و اعتراضات شدید در سایت‏های انترنیتی از سوی نویسندگان، خبرنگاران و فرهنگیان بود. معترضان به‏طور جدی خواهان به محاکمه کشانیدن عاملین قتل شکلیلا هستند.

چرا سکوت؟
شکیلا ماه‏ها پیش در خانه سید واحد بهشتی وکیل شورای ولایتی بامیان به قتل رسید. داستان قتل او خیلی دردناک است. او از عقب مورد اصابت گلوله قرار گرفت. پس از اینکه خبر مرگ او بالا کشید، دادگاه تحقیقات خود را آغاز کرد.

به همان سبک قبیله‏ای حاکم بر خاک کشور افغانستان، عاملان قتل لادرک اما ادعا گردید که مقتول خود کشی کرده است. قرار گزارشی که تازه شنیدم، طب عدلی گفته است مقتول مورد تجاوز جنسی قرار گرفته (بکارت وجود ندارد!) و گلوله هم از عقب به بدن او نشسته است؛ از آن زمان تا اکنون با وجود این که دولت افغانستان به اصرار کمیسیون حقوق بشر و شماری از رسانه‏ها و فرهنگیان، وعده سپرده بود این قضیه را پی‏گیری کند؛ اما تا اکنون کاری صورت نگرفته و می‏رود که این جنایت وحشتناک در حق دختر جوان ۱۶ ساله، نادیده گرفته شود. زیرا عاملان اصلی این جنایت کسانی‏اند که از قدرت سیاسی برخوردار‏اند.

گذشته از سکوت رمز آلود خانواده مقتول (البته مسلماً خانواده مقتول هم یا به‏واسطه پول یا تهدید، مجبور به سکوت شده‏اند) اما سکوت دولت و نهادهای عدلی و قضایی و همین‏طور نهادهایی که داعیه دفاع از حقوق زنان را دارند، به مظلومیت شکیلا می‏افزاید.

واقعیت این‏ که اگر مردم طی این مدت ساکت ماندند، در انتظار حکم و اجرای عدالت بودند؛ اما اکنون که از واقعه مذکور ماه‏ها می‏گذرد، پرونده شکیلا می‏رود که به فراموشی سپرده شود. آنهم از سوی مسئولان و نهادهایی که وظیفه بررسی و تحقیق این جنایت را دارند. مسئولان دادگاه ولایت بامیان (رئیس دادگاه که خود از تبار خانواده سید بهشتی قاتل شکیلا است )، بی‏شرمانه سکوت کرده‏اند و آگاهانه سعی دارند این پرونده را بدون سر و صدا بسته نمایند. چه بدتر این‏که قضیه قتل شکیلا از سوی نهادهای مدافع حقوق زنان و حقوق بشر به عنوان یک زن و یک انسان، تا اکنون نادیده گرفته شده است.

بار دیگر پرسیده می‏شود، چه تفاوتی میان قتل نجیبه (خانمی که در پروان تیر باران شد) و شکیلا وجود دارد؟ آیا شدت قصاوت و جنایت به کار گرفته شده در قتل شکیلا، کمتر از قصاوت و جنایت به کار گرفته شده در تیرباران کردن نجیبه است؟

دولت و نهادهای قضایی آن با سهل‏انگاری، همان‏گونه که قبل از این بودند، در مورد پرونده شکیلا نیز بی‏خیال‏اند. اکنون با وجود انتقادهای منطقی از دولت و نهادهای قضایی و نهادها و سازمان‏های مدافع حقوق بشر و مدافع حقوق زنان و نهادهای جامعه مدنی، سوال می‏گردد وظیفه آنها به عنوان نهادهایی که ادعای اعاده حقوق انسان در برابر تعدی و تجاوز و جنایت را دارند، در برابر چنین جنایت‏ها چیست؟ مگر نه این‏که آنها صلاحیت و اصلاً وظیفه پی‏گیری این قضایا را دارند؟

دفاع از مقتول؛ وظیفه انسانی هر کس است

شکیلا کسی است که بی‏ رحمانه و بطور وحشیانه به قتل رسیده است. در برابر چنین جنایتی، نباید گذاشته شود عاملان این جنایت و قتل، با سر پوش گذاشتن به چنین پرونده‏ی مهم، خون یک انسان بی‏گناه را بی‏شرمانه پامال کنند.

مردم با فرهنگ ما در برابر چنین جنایت ضد انسانی سکوت نخواهند کرد. دفاع از مقتول وظیفه انسانی هر کس است. در ادامه این راه، از سازمان جهانی حقوق بشر، نهادهای مدافع حقوق زنان و سازمان‏های جامعه مدنی خواسته می‏شود در برابر قتل مظلومانه‏ی شکیلا خاموش ننشینند.

زیرا ما همه انسانیم و بخواهیم یا نخواهیم نوع دوست. ما ملزمیم از عدالت دفاع کنیم و به جنایتکار نفرین بفرستیم. در ادامه این راه، ما خواستار رسیدگی به پرونده قتل شکیلا هستیم. نادیده گرفتن خون شکیلا به معنای هموار کردن هرچه بیشتر راه خشونت و وحشت و توحش در برابر انسان و بخصوص قشر زنان در کشور است.

In this article

Join the Conversation