همسایگان صلصال به چه می اندیشند؟ درد دلی با مغاره نشین ها در بامیان

محمدزمان احمدی – بامیان

نزدیک به ۲۵۰ خانواده در مغاره های اطراف تندیس ویران شده بودا زندگی می کنند، مغاره هایی که صد ها سال پیش، راهیان بودایی در آنجا مشغول عبادت و فراگیری آموزه های بودا بودند.

شماری از افراد در مغاره هایی زندگی می کنند که به عنوان محلاتی با ارزش هنری نیز خوانده شده است.
اگرچه وضعیت زندگی مغاره نشین ها نگران کننده است اما آفتاب در بامیان نخستین شعاع طلایی خود را تقدیم به این افراد می کند.
به نظر می رسد که تنها دلگرمی مغاره نشین ها نیز همین لطف بی منت و بی توقع آفتاب است.

بامیان در یازده سال گذشته همواره مورد توجه جامعه جهانی بوده است و هر از گاهی خبری های از بازسازی تندیس های ویران شده بودا، ساخت بزرگترین پارک تفریحی افغانستان و بازی های اسکی منتشر شده است.این برنامه های اما چه تغییری در زندگی مغاره نشین های تندیس بودا داشته است.

بیشتر این مغاره نشین ها می گویند که علی رغم سرازیر شدن میلیارد ها دالر به افغانستان و توجه جامعه جهانی به بامیان، زندگی آنها هنوز هم تغییری نکرده است.

سلطانعلی از مغاره نشین های بامیان می گوید که آنان فقط از طریق رادیو شنیده اند که جامعه جهانی به افغانستان کمک می کند؛ به گفته او آنها هنوز هم محتاج نور الیکن بوده، نگران اند تا مبادا مغاره ای که در ان زندگی می کنند را از دست بدهند.
سلطان علی به خبرگزاری بخدی گفت: “بالاتر از مغاره هایی که ما زندگی می کنیم ضحره های بزرگی وجود دارد که همگی درز برداشته و هرلحظه ممکن است که یکی از آن بلغزد و حادثه ناگواری بوجود آورد”.

او تاکید کرد که ما از جامه جهانی چیزی نمی خواهیم فقط جلو سقوط صخره ها را بگیرد.
سلطان علی می گوید در صورت که این صخره ها سقوط کند، جامعه جهانی هم برای ما سقوط خواهد کرد.
پینه دست های سلطان علی نشان می دهد که او چقدر با زمین “سخت” بامیان دست و پنجه نرم کرده است.
او می گوید که حکومت محلی بامیان هیچ کاری برای آنان انجام نداده است و به گفته سلطان علی زمانیکه اسم کمک های حکومت را می شنود، بی اختیار پوز خند می زند.
شوق برای تحصیل

ابراهیم مرد کهنسالی که با خانواده ده نفری اش در مغاره ای در نزدیکی مجسمه تخریب شده صلصال زندگی می کند به خبرگزاری بخدی گفت: “ده سال است که در مغاره زندگی می کنم و در این مدت رنج ها و مشکلات زیادی را متحمل شده ام”.
ابراهیم می گوید که با وجود مشکلات موجود در بامیان، خوشحال است که این ولایت چالش امنیتی ندارد و به گفته او مردم در آرامش زندگی می کنند.

به گفته او امنیت بامیان باعث شده است که بودن در مغاره را نسبت به زندگی در سایر ولایات و مناطق ترجیح دهد.
ابراهیم کهنسال با وجود اینکه تنها نان آور خانواده است، تمامی اطفالش را به مکتب فرستاده است.

او می گوید که تنها آرزویش این است که پسرانش با تحصیل بتوانند، وضع موجود در بامیان را تغییر بدهد.
ابراهیم گفت: “امروز زحمت می بینم، در مغاره زندگی می کنم تا فردا اولادم برای خود و کشورش کار کرده بتوانند.”
وضع زندگی ابراهیم، تعریفی چندانی ندارد، حال و احوال او آدم را به فکر قرن ها پیش می اندازد و فیلم ها بومی قدیمی در ذهن تداعی پیدا می کند.

مغاره نشین ها می گویند که در جریان یازده سال گذشته، موسسات آمدند و عده دادند و رفتن به گفته مردم محل، عقب خود را هم نگاه نکردند.

سلیمه می گوید که با وعده های موسسات و نهاد های خیریه، خو گرفته اند، به گفته او امروز کسی از آمدن این موسسات استقبال نمی کند.

خانم سلیمه سه سال است که با هفت عضو خانواده اش در یکی از مغاره های شهر بامیان زندگی می کند.
او شوهرش را از دست داده است و به خبرگزاری بخدی گفت: “شوهرم از دنیا رفته و من همراه هفت فرزندم بدلیل نداشتن سرپناه، مجبور شده ایم که در مغاره های سرد و پر خطر زندگی کنیم.”
.

سلیمه خاطره ای خوشی از زمستان ندارد زیرا به گفته او، در این فصل اطفالش بیمار می شوند.

او گفت: “دولت هیچ وقت به ما توجه نکرده و حتی در زمستان سرد بامیان که اطفال مان همگی سینه بغل می شوند، پول تداوی پیدا کردن سخت است.”

به گفته سلیمه، در سه سال، حتی یک بار ماموران امداد و یا دولت به کمک آنها نیامده اند و از حکومت محلی و زمستان متنفر است.

بامیان روزگاری که محل تجارت و نماد از ارزش های دینی بود، امروز همسایه های تندیس های صلصال به فکر لباس و نان هستند. اگرچه روزی، پیکره های بودایی بامیان از دور چشم ها را خیره می کرد، اما امروز مغاره های اطراف این تندیس ها آدمی را در فکر فرو می برد.

منبع: خبرگزاری بخدی

In this article

Join the Conversation