اسارت در خود!

احمد یوسفی

Untitledهر از گاهی بر این فکر می افتم که چرا مردم هزاره همیشه از زمانیکه تاریخ را مورخین نوشتند، در هر برهه ی از تاریخ مظلوم قلمداد شده اند، آیا این مردم شایسته ی این بوده اند که همیشه مظلوم تاریخ بمانند و یا اینکه این مظلومیت و حقارت شان در طول دوران تاریخ، ریشه در جای دیگر دارد، بعد از مدتی فکر کردن روی وضعیت انسان های که من آنها را میشناختم و در اطراف من بودند و از زمان طفولیت تا جایکه ذهنم مرا یاری رساند، به وضعیت و طرز سلوک آنها اندیشیدم، بالاخره به نتایج دست یافتم.

در اینجا اگر بطور کلی در مورد مردم هزاره بخواهم مطلب ی را بنویسم، شاید منطقی نباشد، به همین دلیل اکتفا می کنم به کسانیکه من آنها را از نزدیک میشناسم و مدت زیادی را با آنها سپری کردم، بعد از بخاطر آوردن گذشته ام، یا بهتر است بنگارم سیری در گذشته ام تا کنون، به این نتیجه رسیدم، که اکثریت آدم های دور و بر من از اینکه کسی آنها را مظلوم خطاب می کردند، به خودشان می بالیدند و این کلمه را یکنوع افتخار برای خودشان قلمداد می کردند، و عده ی زیادی به این باور بودند که ما کسانی هستیم که باید چنین زنده گی داشته باشیم چرا که پیرو اهلبیت حضرت علی (ع)هستیم و آنها همیشه مظلوم بودند.

ولی حقیقت امر از دیدگاه من چیزی دیگری است، من فکر می کنم مردم هزاره در طول تاریخ به خصوص از قرن نزدهم به اینطرف، مسلسل مورد تهاجم قرار گرفتند و بطور مداوم در هر برهه ی از زمان قتل عام، توهین، تحقیر و ازیت آزار شده اند، به همین لحاظ اندیشه ی افتخار به مظلومیت در بین مردم ما متاسفانه به یک اصل پذیرفته شده تبدیل شده است، در زمان ما یعنی امروز واژه ی هزاره مساوی است به مردمان مظلوم، زحمتکش ( البته در کار های شاقه ).

در اینجا من میخواهم بطور مختصر، روی کلمه ی مظلوم مکث نمایم، آیا این واژه ی مظلوم شایسته ی یک ملت حدوداً هشت میلیونی است؟ و یا اینکه بکار بردن کلمه ی مظلوم برای این تعداد عظیمی از انسانها بخودی خود یک توهین بشمار نمی آید؟

اصولا کلمه ی مظلوم به کسی گفته می شود که مورد ظلم و ستم قرار گرفته باشد، در اینجا ملت ما یعنی هزاره ها مورد ظلم و ستم بسیاری قرار گرفته است در این شکی نیست، ولی ما انسان های امروز که در قرن بیست و یکم زیست می نماییم، نباید به کسی اجازه دهیم که بالای ما ظلم نمایند، چرا که قانون زیستن در این جهان این است که اگر یک ملت خود را مظلوم قلمداد کنند و حرکتی برای بهبود وضعیت شان انجام ندهند و دنباله رو اندیشه های قدیمی، پوچ و بدرد نخور خود باشد بدون شک همیشه در تاریخ مظلوم خواهد ماند، البته هم اکنون اکثریت ملیت های جهان از بکار بردن کلمه ی مظلوم برای پیشوند و یا پسوند نام ملت شان ابا می ورزند و این کلمه را نوعی سرافکنده گی برای ملت شان می پندارند، ولی متاسفانه وضعیت هزاره ها برعکس این مسئله است و علت عمده ی این عملکرد ریشه ی مذهبی دارد که در بالا متذکر شدم، من فکر می کنم که حالا وقت آن رسیده است که ما مردم هزاره باید پیشوند نامیمون کلمه مظلوم را از نام هزاره برداریم و بیشتر از این خودمان به خودمان توهین نکنیم.

بنابراین لازمه ی اینکار این میتواند باشد که ما مردم هزاره باید افکار قدیمی که باعث پذیرفتن ظلم شده است را به دست باد بسپاریم تا که از محدوده ی ذهنی ما آنرا دور نماید و مروجین این افکار غلط را که همانا شیوخ های تن پرور هستند را تحریم نمایم و خود مان را از اسارت خودمان نجات دهیم، و برای اطفال خویش نیز بیاموزیم که ما مظلوم نیستیم چرا که مظلوم بودن افتخار نیست، بکله سرافکنده گی است.

اگر ما بتوانیم به خودمان بیاموزیم که از اسارت دست ساخته ی خویش، خودمان را نجات دهیم، نه تنها خود مان بلکه نسل های آینده ی ما در وضعیت بهتر، سربلندتر وافتخار زیست خواهند نمود، چنانچه ما در تاریخ ملت های موفق دنیا به خصوص اروپا مشاهده می نماییم که مردمان دلیر و شجاعی در مقابل افکار عقب گرا و پوچ آن زمان ( قرون وسطی ) قد علم کردند و خودشان را از اسارت کشیش ها نجات دادند و امروز بعد از گذشت زمان، نسل های بعدی شان به کمال خوشبختی دست یافتند، لهذا اگر ما مردم هزاره هم بتوانیم خودمان را از اسارت اشخاص خودی نجات دهیم و ذهن مانرا از افکار نامیمون گذشته پاک نماییم، امکانات زیادی وجود دارد که به طرف خوشبختی قدم برداشته وبه یک ملت پرافتخار تبدیل شویم.

In this article

Join the Conversation