نگاهی به محرم و عزاداری شیعیان

نویسنده: عزیز جعفری
1382264
نگاه های متفاوت مسلمانان اعم ازشیعه وسنی در رابطه به قیام امام حسین ونحوه عزاداری در دهه محرم , شکاف های عمیق مذهبی ونظری د جهان اسلام ایجاد نموده است .اهل سنت اکثرا نسبت به این حادیثه ودهه محرم کم توجه و به ان به عنوان یک حادیثه تاریخی نگاه میکنند که یک طرف ان ظالم و طرف دگر مظلوم قرار دارد وفقط در روز عاشوری ظاهرا نذر واطعام به فقرا را ثواب میدانند . اما اهل تشیع اکثرا به این حادیثه توجه مضاعف دارند ودر ادبیات شیعه از ان به نهضت , انقلاب , قیام وحماسه حسینی یاد میشود . تحقیق پیرامون این تفاوت فکری وعقیدتی در درون جامعه مسلمانان نسبت به حادیثه کربلا , برمیگردد به تفاوت کلامی واصولی بین این دوفرقه ِ اسلامی .

مهمترین این تفاوت اصل “امامت ” ومعصومیت ” در امامت در نگاه اهل تشیع است این در حال است که اهل تسنن به این اصل باور ندارند . اهل تشیع اعتیقاد دارند که بعد از پیامبر, ائمه دوازگانه رهبری جامعه مسلیمین را به عهده میگیرند که از امام علی آغاز وبه امام مهدی پایان میابد ودر ضمن این امامان, معصوم از خطا وگناه می باشند . در گفتار وکردار شان اشتیبا نمیکنند .این اصل , در حوزه علم کلام بحث های مبسوط را به خود اختصاص داده است .بنا بر این امام حسین به عنوان سومین اما م و از جایگاه معصومیت بر خور دار است در تصمیم وعمل خود دچار اشتیبا نخوا هد شد .باتوجه به این پیش فرض عقیدتی, حادیثه کربلا بیشتر یک حادیثه ملکوتی است تا یک حادیثه ملکی وزمینی . لذا بررسی عوامل تاریخی , اجتماعی وفرهنگی که باعث این حادیثه گردید , کمتر ارزش علمی دارد زیرا این حادیثه بیشتر رنگ ملکوتی واسمانی به خود میگیرد و کار وعمل امام معصوم است وطبعا مشیت الهی را در پی دارد . وبرای احیای اسلام صورت گیرفته است .

اما اهل تسنن که به امامت اعتقاد ندارند وبه سلسله خلفا راشیدین بعد از پیامبر باورمندند , اسا نتر به این حادیثه وعوامل ان نگاه میکنند .زیاد از مبلیغین در دهه محرم به موضوعات اشاره میکنند که بستر گفتگو ان معلوم نیست . توجه به اصل امامت وعصمت در امامت یکی از پیش فرض ها است که در قدم اول مورد بحث قرار گیرد . این تفاوت مذهبی دوری زیاد در درون جامعه مسلیمین ایجاد نموده است .

سوال این جا است ایا میشود این اختلاف تئوریک را فی مابین شیعه وسنی حل کرد ؟ اختلاف روی جانیشین پیامبر عمیق ترین اختلاف ها است .ایا ائمه دوازده گانه جانشین پیامبر است ؟ ویا خلفائ چهار گانه ؟ این تفاوت اصولی ,شکاف عمیق در باور های پسینی در درون مسلمانان به وجود اورده است .به نظر میرسد با یک نگاه نو به تاریخ اسلام, که در عین زمان اسیب هم به دین نرسد ,زمینه پیوست امت محمد را بوجود خواهد اورد واز این گسست تاریخی فاصله بیگیریم .ادعای این عمل فکری کار اسان نیست اما در یک گفتگو بدور از تعصب وجزم گرائی وبدور افراط وتند روی , میشود زمینه های اولیه ان را شالوده سازی کرد :

فزضیه : اسلام به عنوان یک ایین و ایدلوژی در مجموعه از کتاب وسنت گرد امده است .این بسته دینی در زمان پیامبر در شخص وی خلاصه شده بود .پیامبر اسلام دارای دوشخصیت حقوقی بود یک “رهبر دینی ” دو” حاکم سیاسی ” واسلام در زمان پیامبر موفقیت های چشم گیر را بدست اورد .اما بعد از پیامبر روی جانیشی وی اختلاف های بروز کرد .هم روی رهبری سیاسی جامعه وهم روی رهبری دینی جامعه . پیداکردن شخصیت که این دو خصوصیت پیامبر را داشته باشد , دشوار شد . از نظر عقلی یافتن فرد که عین توانائی های رسول را داشته باشد , امکان پزیر نیست ودر عین زمان مخالف اصل ختم نبوت است . این اختلاف باعث شد که دوجریان , یکی سیاسی و حکومتی ودگری فکری وفرهنگی در درون جامعه مسلیمین پدیدار گردید . جریان سیاسی ,توجه همه وتاریخ را به خود جلب کرد ودر پی راه یافتن به قدرت تحت عنوان خلیفه رسول الله وامام مسلیمین , رقابت های خونین را در تاریخ اسلام به جا گذاشت .و حادیثه کربلا در درون این جریان قابل فهم ودرک است . جریان دوم بعد از پیامبر , جریان فکری وفرهنگی بود که در راس ان در اغاز اسلام در عصر صحابه , قاریان قران واهل حدیث بودند ودر عصر تابعین صحابه , در راس این جریان متکلمین , اهل حدیث وعلمائ اسلام قرار داشتند .این جریان فکری وفر هنگی ,در واقع اسلام را در طول تاریخ سینه به سینه به نسل های اینده منتقل نمودند .

لذا سوال این است کدام یکی از این دوجریان برای حیات ایین محمدی وبرای مسلمانان مهیم است ؟ آ یا جریان که باعث نفاق وجنگ در درون جامعه مسلمین گردید , برای ما مهیم است ؟ ویا جریانیکه اصل دین را برای نسل های بعدی منتقیل کردند ؟ ایا برای ما افرا د مهیم هستند که بعد از پیامبر ادعای خلافت وامامت نمودند ؟ ویا ایین پیامبر منهای مدعیان جانیشینی او برای ما مهیم است ؟ نگاه به دوران معاصیر در درون جوامع اسلامی ما را کمک میکند که چیطور قضاوت کنیم .آیا حاکمان در کشور های اسلامی باعث تداوم اسلام شدند ویا علما ودانشمندان راستین اسلامی در حیات این دین خدمت می کنند ؟

لذا تفکیک این دوجریان از صدر اسلام تا کنون برای ما حیاتی است .اگر آیین محمد برای ما مهیم است , پس باید توجه و احترام روی جریان فکری و فرهنگی داشته باشیم نه روی افراد واشخاص که دین را وسیله قرار داده است که تا به قدرت برسند .

باتوجه به فرضیه فوق , اگر نگاه کافه مسلمانان فقط وفقط معطوف به دین وآ یین اسلام باشد , پس این تحفه در دست جریان فکری وفرهنگی فعال در جامعه مسلمین است نه در دست حاکمان در جامعه مسلیمین ولو اینکه عنوان خلیفه , امام , امیر المومینین و ولی امر مسلیمین را یدک بگشند . این تغییر نگاه در جامعه مسلمین به طور اسان زمینه شکاف های فرقیه ای را ازبین میبرند .اسلام بیشتر” پیامبر “محور میگررد تا” جانیشین پیامبر “محور باشد
.اللهم المغفر خطائی فکری واهدنی الی الطریق الصواب.

In this article

Join the Conversation