رییس جمهور آینده

نویسنده: مصطفا کیا

Mustafa kiaدر یک دهه گذشته با جوانان هزاره زیادی در کابل برخورده ام که عزم را جزم کرده اند تا در آینده اولین رییس جمهور هزاره افغانستان شوند. در چشمان همه آنها نیز برق خاصی دیده می شد که نشان از اراده آنها داشت البته که من به روشنگری، قدرتمند ساختن نهاد های مدنی، ایجاد هسته ها و گروه های متشکل از جوانان و یافتن متحدان بین المللی بیشتر از رییس جمهور شدن عقیده دارم اما علاقه و اراده این دوستان نیز یک خبر خوش و امیدوار کننده است و نوید بخش یک آینده روشن.

یک نکته ای به نظرم آمد که می گویم(نظر شخصی ام است): اولین اشتباه این است که من به عنوان یک جوان و برای فراگرفتن فوت و فن سیاست به دامان افرادی متوسل شوم که در طول یک دهه اخیر کارنامه ای پر از خطاهای جبران ناپذیر دارند. تحصیل علوم سیاسی و حقوق و امثالهم هم شرط لازم نیست اما مفید است.

محافظه کاری یا همان خپک بودن یکی دیگر از اشتباهاتی است که از شما نه یک راهبر بلکه یک معامله گر(با معنای امروزی افغانی اش) می سازد. شما از اکنون تصمیم گرفته اید تا در آینده رییس جمهور شوید اما خود مقدمات آن را فراهم نمی کنید. یعنی شما خود از رهبران از کار افتاده فعلی حمایت می کنید یا لااقل در مقابل حماقت های آنها خموش هستید و دیگر جوانان را به باد انتقاد می گیرید پس در کدام آینده می خواهید به این آرزویتان برسید؟ جوانانی که فعلن به پارلمان راه یافته اند نیز چوب این رفتار دوگانه شما را می خورند. حمایت لفظی تان را از آنها می کنید ولی روزنامه تان را با پول استاد فلانی باز می کنید.

یکی از ابزار های رسیدن به ارگ ریاست جمهوری پول است. وقتی گل آغا شیرزی هر چهار سال خود را کاندید می کند و هیچ کس ناراحت نمی شود به این دلیل نیست که علوم سیاسی خوانده و یا دست پرورده سیاستمدار موفقی بوده بلکه هر دهانی باز می شود آن را با دالر پر می کند. او یک تاجر و قاچاقچی موفق است و شاید روزی او رییس جمهور شما شود. پس این را باید بدانیم که دوران گاندی و ماندلا شرایط ویژه خود را داشت و سیاستمدار بدون پول در این روزگاران برای گذران عمر بد را خوب می گوید و خوب را بد (با توجه به این امر که استثنا هم وجود دارد)

محافظه کاری یک درد است نه یک شیوه. رییس جمهور خپک به درد هیچ کسی نمی خورد. من فکر می کنم که زلمی رسول رییس جمهور بعدی است ولی آیا در چهره وی می توان یک رییس جمهور را یافت؟ کسی که صلابتی در صدایش نیست و چهره ای خسته و آشفته دارد. رییس جمهور آینده باید یاد بگیرد که جرات داشته باشد. در برابر اتفاقات عکس العمل نشان دهد و فریاد بکشد نه اینکه سر به زیر برده و فقط نظاره گر باشد.

بشر دوست را دیوانه و پوپولیست می نامید و گفتید می خواهد گاندی افغانستان باشد در صورتی که او نمی خواهد گاندی باشد. او می خواهد خودش باشد و کشور را نه با تخاصم قومی و مذهبی بل با مدارا و یکپارچه گی آباد کند. این نکته را فراموش کرده اید که وی به همان اندازه که از دولتمردان فعلی ناراحت است از شما که خود را روشنفکر نیز می نامید به مراتب ناراحت تر است زیرا که او را مسخره کردید و گفتید وی بیش از اندازه سر و صدا می کند و هیچ تاجری او را حمایت نکرد زیرا همه گی از صداقت وی هراس داشتید. او هم می خواست رییس جمهور شود اما همه تان گفتید که رییس جمهور در درجه اول باید از فلان قوم باشد و در درجه دوم نمی تواند انسان راستگویی مانند بشر دوست باشد. نتیجه انتخاب دروغگو را هم دیدید. بشر دوست هم جرات دارد و هم انسان مقاومی است اما شما چقدر جرات دارید؟

وی به دامان هیچ یک از آنهایی که شما گهگاهی به دیدارشان می روید خود را نیانداخت. امسال جای خالی او در بین کاندیدان ریاست جمهوری احساس می شود اما دلیلش را نمی دانید. من دلیلش را می دانم. شمایی که باید وی را حمایت می کردید و امسال او را با قدرت بیشتری در صحنه حاضر می کردید آنقدر تعلل کردید که حالا باید از بین بد، بدتر و خیلی بد انتخاب کنید به همین دلیل است که می گویم آینده ای که شما منتظر آن هستید با گذشت زمان نه بلکه با تلاش و مقدماتی که شما آن را از همین حالا فراهم می کنید ساخته می شود.

In this article

Join the Conversation