
نازنین شفایی
بوی بسیار متعفن، زباله و کثافات بسیار زیاد، دود غلیظ، اینها چیزهایی هستند که هر عابری که بخواهد از این قسمت بگذرد را آزار میدهد.
بارها از پل سوخته گذشته بودم اما تا به حال به زیر پل توجهی نکرده بودم. اما این بار تصمیم گرفتم که گزارشی از این منطقه تهیه کنم تا شاید این مسوولین به خواب رفته، بیدار شوند و فکری به حال
1- وضعیت ظاهری این منطقه و
2- معتادینی که در زیر پل جمع میشوند و باعث مزاحمت برای دکانداران و حتا عابرین هستند و
3- وضعیت بسیار خراب این نقطه از لحاظ آلودگی محیط زیست، کنند. مثلا ما در پایتخت کشور زندگی میکنیم و این لکه ننگی برای پایتخت ما است.

جمعیت انبوهی از معتادین و فروشندگان مواد مخدر در زیر پل جمعاند و در بین آن همه زباله و کثافات میلولند. به راستی که صحنهای بسیار تکاندهنده و ترسناک است. اگر میگویم تکاندهنده از این لحاظ که بسیاری از این افراد، جوانان کمسن و سالی هستند که به جای درس و مکتب و یا کار، در زیر این پل در حال دود کردن و یا تزریق مواد مخدر هستند. چهرههای تکیده و استخوانی، چشمانی به گود رفته و لباسهای ژولیده و کثیف همه نشاندهنده این است که این جوانان گرفتار چه بلای خانمانسوزی هستند. اگر میگویم ترسناک به این خاطر که این معتادها برای به دست آوردن پول به خاطر خریدن مواد، حاضر هستند دست به هر کاری بزنند، مانند دزدی و…
و از لحاظی دیگر خطرناک به این علت که کودکان و نوجوانان بسیاری در اطراف این پل جمع میشوند و این معتادین را تماشا میکنند.
حرکات این معتادین، مانند خریدن و کشیدن و یا تزریق کردن مواد مخدر برای آنها بسیار بدآموزی دارد. اما در حقیقت کسی به فکر این مسایل نیست. و شاید این یک امر عادی مثل تمام چیزهای دیگری که برای این مردم عادی شده است، باشد.
برای من بسیار دردآور بود وقتی دیدم که جوانی شاید در حدود ۲۰ ساله در بین کثافات به دنبال سرنج و سرسوزن میگشت تا تزریق کند و شاید بفروشد.
کمی این طرف و آن طرف گشتم تا بتوانم عکس بگیرم و با چند نفری از دکانداران و یا دستفروشانی که در این منطقه کار میکنند، در این خصوص صحبت کنم. هر چند که این کار، با وضعیت آنجا کار چندان راحتی نبود.
عوض علی، کفاشی است که در ساحه پل سوخته کفاشی میکند، او به شدت از بیتوجهی دولت و شهرداری در ارتباط با اجتماع معتادین و فروشندگان مواد مخدر در زیر پل اعتراض کرد و گفت: «این معتادین بسیار مشکلات زیادی را برای ما درست میکنند، دزدی میکنند، پلاستیکها را میسوزانند که دود این پلاستیکها مردم این منطقه را بسیار اذیت میکند.» مردم منطقه بارها از شهرداری و دولت خواستهاند که فکری به حال این معتادین بکنند و اینها را از این نقطه جمعآوری کنند اما متاسفانه که هیچ نهاد ویا ارگانی تا به حال اقدامی در این مورد انجام نداده است. او میگوید: «مردم محل بارها از حوزه خواستهاند که این معتادین را جمع کنند اما آنها تا به حال هیچ کاری انجام ندادهاند. معتادین پلاستیکها و دیگر زبالههایی را که قابل سوختن هستند را میسوزانند که بوی بسیار بدی دارد و باعث آزار و اذیت کسانی میشود که از این جا گذر میکنند و یا کسانی که در این منطقه کار میکنند.»
در قسمت زیر پل غیر از معتادین، فروشندگان مواد مخدر هم هستند که به راحتی انواع مواد مخدر را خرید و فروش میکنند، و مواد مخدر را در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهند. آیا این موضوع برای دولت شرمآور نیست. دولتی که همیشه دم از مبارزه با مواد مخدر میزند و گهگاه سوزاندن تنها مواد مخدر را در تلویزیونها و دیگر رسانهها به مردم نشان میدهد.
جوادالله، یکی از کسبهکارانی است که در این منطقه به کار سماواتداری مشغول است. از حرفهایش معلوم است که دلش از دست این معتادین بسیار خون است. او میگوید معتادانی که در اینجا جمع میشوند، هر چه که دستشان بیاید میسوزانند، که بوی بسیار بدی دارد و خیلی ما را اذیت میکند. آنها دزدی میکنند. همین امشب فرش مرا دزدیدهاند. او در ادامه میافزاید: «روز به روز تعداد این معتادین افزوده میشود و نه شهرداری و نه حوزه پولیس برای جمعآوری اینها اقدامی نمیکنند.»
اعتیاد به مواد مخدر بلای خانمانسوزی است که سوغات جوانان از کشورهای همسایه به خصوص ایران است. جوانان وقتی در کشور با معضل شدید بیکاری مواجه میشوند، ناچار برای تامین مصارف زندگی خود و خانوادهشان تن به مهاجرت میدهند. اما دریغ از این مهاجرت که زندگی بسیاری از آنان را تباه میکند. رفتار بد و توهینآمیز دولت و مردم ایران مسالهای نیست که برای کسی ناآشنا باشد. یک مهاجر افغان در ایران و یا در هر کشوری دیگر حاضر است در سختترین شرایط مشکلترین و پستترین کارها را انجام دهد تا بتواند خرج خانوادهاش را تامین کند. اما با وجود این، همین کارها هم گیرشان نمیآید و برای فراموش کردن مشکلات و توهینها رو به مواد مخدر میآورند که این خود سرآغاز به تباهی کشاندن زندگی و آیندهشان است.
یکی دیگر از دکانداران ساحه پل سوخته با اشاره به این که در این قسمت، هم مردم مسوول هستند و هم دولت میگوید: «اگر دولت نباشد، مردم نیست و اگر مردم نباشد، دولت نیست. به فرض که دولت این معتادین را جمعآوری کند و ببرد اما مساله دیگر زبالهها و کثافاتی است که خود مردم در این قسمت میریزند. مردم نباید که زبالههایشان را هر جایی بریزند، مردم باید با دولت همکاری کنند و خودشان نیز به فکر محیط اطراف زندگیشان باشند. مساله بسیار تکاندهنده دیگری که روز جمعه در همان ساحه یعنی زیرپل سوخته جریان داشت، وضعیت بسیار رقتانگیز این معتادین در زیر پل بود. زیرا در آن شب باران بسیار زیادی باریده بود و آب فراوانی در زیر پل جریان داشت. تعدادی از معتادین حتا توانایی این را نداشتند که از زیر پل بیرون بیایند و چه بسا که تعدادی از آنان در این وضع جان خود را از دست داده باشند.»
از این رو هدف از تهیه این گزارش، جلب توجه جدی مسوولین به این ساحه است. خوب است که مسوولین کمی به خود بیایند، چشمانشان را باز کنند و مشکلاتی که مردم با آنها درگیر هستند را بررسی کنند و آنها را در اسرع وقت حل کنند.
۸صبح
Asamt Fikrat
Jang ne tanha jan adam ha ra greftan balke ba rohe wa rawan anha nez asib shadid warid sakht . Wa zamani ki bekari wa moshkelat ijtemaee iqtesadi ba anha izafa meshawad moshkil moghlaq mesha