طالبان، هزاره ها و ذهنیت ” نموشه “

نویسنده: عبداالله وطندار

در پی کشتار غیر نظامیان هزاره در غور، غوغایی در مطبوعات و مخصوصا فسبوک به راه افتاده است. عکس های قربانیان بارها و بارها نشر و باز نشر می شوند، راه حل ها پیشکش می شوند، فحش ها به آدرس دولت، حکومت، کرزی و رهبران و سیاستمداران قومی و حزبی داده می شوند، کسانی در مقام معلم اخلاق هشدارها می دهند و آدمها را نسبت به سوزاندن تر و خشک هشدار می دهند و کسانی هم سوژه ای جالبی برای تمرین شعر سرودن یافته اند.

این هیاهوی آنلاین اما در عمل چیزی را تغییر نخواهد داد. هشدارهای اخلاقی، دلهره های روشنفکرانه و انقلابی گری های دیجیتالی نه سدی در مقابل قدرت روز افزون طالب خواهد شد و نه تغییری در روزگار آنانیکه در یک محاصره ای نامریی در هزاره جات زندگی می کنند بوجود خواهد آورد. واقعیت آن است که ما هزاره ها جایگاه برابر با دیگران و سهم عادلانه در قدرت و حیات ملی افغانستان می خواهیم اما حاضر نیستیم برای آن استادگی و مبارزه کنیم و بهایش را بپردازیم، به شمول خودم.

بعد از تجاوز شوروی به افغانستان و آزادی هزارجات، یک نسلی پا به عرصه گذاشتند که گرچند کمتر از ما می دانستند و درک به مراتب محدودتر و ناقص تری از جهان پیرامون شان داشتند، اما به مراتب آزاد تر، مغرور تر و با اعتماد به نفس تر از ما بودند. در کنار اشتباهات فاحشی که مرتکب شدند و جنگ های داخلی که کردند، ظلم را نمی پذیرفتند و در مقابل ستمگر با جدیت و ایثارگری استادگی می کردند. یک بار، آن وقت ها که من کودک بودم به یاد دارم که چند نفر مسافر هزاره به شمول یک زن را راهزنان در ولسوالی گیلان غزنی ربوده بودند. در ظرف یک روز صدها و شاید هزاران نفر مسلح جمع شدند، رفتند به ولایت زابل و به جستجوی مسافران لادرک پرداختند. سر انجام با پا در میانی مردم محل، آن مسافران و زن را آزاد کردند و به خانواده های شان تسلیم دادند.

شکست هزاره ها در مقابل طالبان، از هم پاشیدن کامل شبکه های مسلح محلی در هزاره جات و در نهایت سلطه ای کامل طالبان بر هزاره جات، پراکنده و آواره شدن، پیری و به قدرت رسیدن و در نهایت از دور خارج شدن آن نسل، تاثیر فوق العاده منفی بر روحیه ای هزاره ها گذاشت و آن ” نموشه ” کهن هزارگی را تقویت و زنده کرد. نسل جدید هزاره ، حاکمیت طالبان را تجربه کردند و ترس از طالب در روان شان رسوب کرده است. بر افتادن طالبان به دست آمریکایی ها هم نه تنها این ترس را تخفیف نداده است بلکه به نحوی دیگری آن را تقویت کرده است. ملی گرایی رومانتیک محبوب در میان نسل جدید هزاره و مدنی گرایی افراطی و تقلبی، بشتر از آنکه ریشه در رسیدن طبیعی ما به این ارزشها داشته باشد، ریشه در ترس ما دارد، ترس از رانده شدن، ترس از پذیرفته نشدن، ترس از تکرار گذشته، ترس از سرکوب و ترس از …

مهمترین باخت هزاره ها در پی پیروزی طالبان، از دست دادن آزادگی و اعتماد به نفسی بود که در طول چندین دهه آزاد زیستن به دست آورده بودیم. جبران این باخت، کار آسانی نخواهد بود.

In this article

Join the Conversation