
پانزده سال پیش، آصف پسر بچه روستایی بود که در دانشگاه کابل ثبتنام کرد، تا حقوق و علوم سیاسی بخواند. حالا، پانزده سال بعد برای رای دادن در انتخابات پارلمانی پیش رو، به مرکز ثبتنام در دانشگاه کابل ثبتنام کرده است، تا روز انتخابات در دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه برود و بخودش رای بدهد.

هنگام ثبتنام، در گفتگوی کوتاه که با مامور کمیسیون داشتم، متوجه شدم که روزانه بین ۱۲ تا ۳۵ نفر برای ثبتنام به این مرکز مراجعه میکنند؛ و از آغاز این روند تا هنوز، نزدیک به ۲هزار و یکصد (۲۱۰۰) تن، در این مرکز ثبتنام کرده اند.
در یک ساعتی که پیش روی این مرکز بودم، هیچ کسی برای ثبتنام مراجعه نکرد. دور بر این مرکز دانشجویان زیادی حضور داشتند که در گروهای کوچک سه نفری، چهار نفری کنارهم ایستاد بودند و سرگرم گپ و گفت های خودشان.
در برگشت، وقتی از دروازه شمالی دانشگاه کابل خارج میشدم، به شعبهای پذیرش دروازه عمومی دانشگاه رفتم تا سند که آنجا گذاشته بودم را تحویل بگیرم. روی میز مامور ثبت مراجعین دانشگاه، بیش از ۶۰ تذکره سر به سر گذاشته شده بود.
مامور پذیرش، تذکره های را یکی یکی برمیداشت تا سند مرا از میان تذکرههای سر به سر گذاشته شده بودند، پیدا کند. در این هنگام متوجه شدم که به هیچ کدام از تذکرههای که زیر دست مامور پذیرش دانشگاه کابل زیر و رو میشدند، استیکر انتخابات چسپانده نشده بود.
حالا، وقتی چشم دید امروز ام را کنار کلیت وضعیت و مسایل انتخابات میگذارم، به این نتیجه میرسیم که اشرف غنی و سایر دشمنان انتخابات و دموکراسی به خواستهای شوم شان برای سبوتاژ انتخابات و روندهای دموکراتیک در کشور، دست یافته اند.
اما با این وجود، با اراده استوارتر از همیشه به استقبال انتخابات میروم و تلاش میکنم عرصه انتخابات را سهلانگارانه به توطیههای انتخابات ستیز، واگذار نکنم.