صلحی که عدالت را تأمین نکند و نابرابری را از میان نبرد خود آغازی برای صد جنگ دیگر است

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان

از بدو تأسیس دولت کنونی افغانستان تحت زعامت حامد کرزی، بعدازحادثۀ یازدهم سپتامبر۲۰۰۱ و سقوط امارت ملا محمد عمر، یکجا با

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان
داخل شدن نیروهای بین المللی تحت قومنده امریکا در افغانستان، مردم شاهد آن اند که از یک سو نیرو های رو به افول طالبان و شبکۀ القاعده برخلاف انتظارات مردم افغانستان وجامعۀ جهانی، با هر اسم و رسمی که بود، تجدید نیرو و آرایش پیدا کرد و دوبارۀ به یک هیولای مدهشی که توان به چالش کشیدن بزرگترین نیروهای نظامی جهان را در خود دارد، مبدل شد

و از جانب دیگری هم دولت مردان شامل تیم افغان ملتی آقای کرزی در همسویی با رهنمود های اربابان ناتو و امریکایی خود، همواره تلاش نموده اند که جنگ کنونی را تغیر جهت و ماهیت بخشیده، با آوردن بخشی از این آدمکشان بی رحم دنیای معاصر، تحت نام طالبهای میانه رو و صدها عنوان دیگر، از مناطق شرقی وجنوبی به مناطق امن شمال و مرکزی کشور منتقل سازند.

این پلان ها طی ده سال گذشته بگونۀ که ایجاب مینمود عملی گردید، و دولت کرزی در همسویی با رهنمود ها ودساتیر مقامات ناتو واستخبارات سی آی ای، اکنون تلاش دارد که با یک چرخش یکصد وهشتاد درجه ای، همۀ آن جنایاتی را که طالبان تا حال مرتکب گردیده ومردم بیچارۀ افغانستان را متحمل آن ساخته اند نا دیده انگاشته وایشان را گویا از طریق مذاکره و مفاهمه، سهیم قدرت در دولت کنونی افغانستان نماید.

مسلماً فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان بمثابه یک تشکُل دادخواهانه هم همانند دیگر نیرو های صلح خواه وعدالت طلب کشور، خواهان اعاده و تأمین صلح در کشور بوده، و جداً آرزمند هست که روزی صدای تفنگ برای همیش وهمیش در سرزمین جنگ زده افغانستان خاموش و جای آنرا شور و نشاط زندگی در یک فضای آزاد ودموکراتیک به دور از هر نوع نا برابری و بی عدالتی اشغال نماید.
اما چنین صلحی که پیآمد آن برای همیش صلح باشد وعدالت، با آوردن جنایتکاران طالب که دست هر یکی از آنها با خون هزاران انسان بی گناه اعم از زن ومرد و پیر و کودک این خاک آغشته است، و هنوز هم که هنوز است این آدم کشان سیه روی وسیه جامۀ جلاد از هیچ کردۀ خود نادم نبوده، و فقط طلب خون از پیکر بی گناهان دارند، در چوکات دولت وسپردن اختیارات زندگی مردم در ید قدرت ایشان، هرگز بر آورده نخواهد شد
ما یقین کامل داریم که هیچ معجزۀ از طالب آدم کش، یک انسان متمدن و یک مسلمان راستینی که به ارزش های انسانی واسلامی ارج بگذارد، وهمۀ باشندگان این سرزمین را به دیدۀ هموطن متساوی الحقوق خود نگاه کند، و به قوانین رایج بین المللی در رابطه با زنان، اطفال، دارندگان ادیان و مذاهب دیگر، افراد وابسته به ملیت های مختلف احترام بگذارد، و بالآخره انسان را بدیدۀ انسان نگریسته و هر آن کسی را که پشتو ویا اردو حرف نزد کافر قلمداد نکند، ساخته نمیتواند.

پس تلاش های آقای کرزی و تیم برتری طلب او را از این برنامه ریزی های کذایی صلح چگونه میتوانیم ارزیابی نماییم و در پی این تلاش ها کدام اهداف شومی نهفته اند که مردم ما باید از قبل واقف آن باشند تا یکبار دیگر قربانی خوشباوری های دیندارانه و انسانی خویش همچون گذشته ها نشوند.

1- کلیه قوانین دینی و دولتی جهان به این امر متفق القول اند که صلح بدون کیفر جنایتکاران فاقد جلوه های عادلانه بودن آن بوده و در حقیقت پامال سازی حق مظلوم در برابر عمل کرد های غیر انسانی ستمگاران را میرساند. پس صلحی را هم که آقای کرزی و متحدین بین المللی آن در صدد تحمیل آن بالای مردم بدبخت وستم دیدۀ افغانستان اند، در حقیقت امر صلح نه بلکه زیر پا گذاری خون هزاران انسان بی گناهی است که توسط جنایتکاران طالب، بگونه های مختلف آن به قتل رسیده وعلناً مسئولیت آنها را نیز این جلادان، با افتخار بدوش گرفته اند.

۲- درشورای عالی و نام نهاد صلح آقای کرزی جایگاه ونقش مردم کاملاً مفقود، و اهداف آن غیر مشخص است. گردانندگان اصلی این شورا همان روی دیگر سکۀ طالبان در دولت آقای کرزی میباشند که، موجودیت و رشد امروزی طالبان مدیون لطف و همکاری های همه جانبۀ ایشان بوده، و اکنون نقش مجریان این شورا را عهده دار گردیده اند که این خود آغازی بس شوم در جهت پایان بخشی غایلۀ طالبانیسم در افغانستان است.

۳- تمدن ستیزی، زن ستیزی و جنگ افروزی عدۀ کثیری از این پیام رسان های دروغین صلح واعضای شورای عالی صلح که همه دار و ندار زندگی امروزی ایشان محصول جنگ است نه هم صلح، خود پیام واضح وروشنی است به اینکه ساخت و بافت های پشت پرده در رابطه با صلح کاذبی که بازهم بنیادگرایان بی رحم در توافق با برادران طالبی ایشان، سرنوشت مردم و میهن ما را در اختیار گیرند در جریان است تا زمینه را به تحقق پلان های بعدی امریکا و انگلیس در منطقه مساعد گردانند.

۴- پروسۀ مسلح سازی طالبها تحت نام پولیس محلی، توسط دولت در مناطق شرقی وجنوبی کشور، خود زنگ خطری است به اینکه ، عنقریب این پولیس های به اصطلاح محلی از چوکات محلی بودن خارج و به بهانۀ سرکوب به اصطلاح طالبان در مناطق شمال، مرکز و شمالغرب کشور اعزام و جابجا خواهند شد، و در جهت سرکوب مردم آن مناطق که تا امروز مانع از پیشروی طالبان بسوی سرحدات اوزبیکستان، تورکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان وغیره گردیده اند، و هنوز هم طور شاید و باید به پروسۀ پشتونیزه سازی مناطق خود روی خوش نشان نداده اند انتقام گیری نمایند.

۵- صلح درافغانستان هیچگاهی بمعنی حقیقی آن نمیتواند تأمین شود، مگر اینکه به حل عادلانه و دموکراتیک مسألۀ ملی در کشور که یک مسألۀ چندین بُعدی و مزمن بازمانده از گذشته هاست توجه جدی وهمه جانبه صورت نگیرد.

۶- حل عادلانۀ مسألۀ ملی در چوکات قانون اساسی فعلی که خود یک قانون استبدادی در رابطه با حقوق اقوام و ملیت های محکوم کشور است، در هیچ حالتی ممکن نیست.

۷- تغییر قانون اساسی و تغییر نظام توتالیتار ریاستی یا دولت متمرکز، به یک نظام غیر متمرکز (فدرال ریاستی، فدرال پارلمانی ویا شبه فدرالی) بادرنظرداشت خصوصیت زبان، اقوام و جغرافیه کشور، از شرایط اساسی پیاده شدن صلح در کشور ماست، که در کلیه مراحل قانون گزازی در رابطه با آن اغماض صورت گرفته است.

۸- دولت آقای کرزی قبل از مفاهمه وسازش با طالبان، بعنوان یک نیروی سیاسی و نظامی مرتبط با مردم افغانستان، باید است یک تعریف مشخصی از طالبان و تروریسم ارائه دهد تا مردم افغانستان در روشنایی آن آگاه باشند که با چه گروهی از طالبان، و در تحت کدام شرایطی در آینده سروکار خواهند داشت.

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان درحالیکه تأمین صلح را لطف بیکران رب العالمین، و نیازمندی تأخیر ناپذیر سرتا سر مردم کشور میداند، با صلحی که اسارت و نابرابری بخشی از مردم را در برابر بخش دیگر آن سبب شود، بمثابۀ بزرگترین جنایت ضد صلح وسعادت همگانی مردم افغانستان ارزیابی نموده و آنرا معادل با اعلان یک جنگ تاریخی دیگری میداند که چندین نسل دیگر باشندگان کشور ما را در مخاصمت های ناشی از بی عدالتی و بیدادگری قرار داده و دامنۀ جنگ را تا بی نهایت تمدید خواهد نمود که، ما از گذشته های تاریخ سر زمین خود درین رابطه نمونه های فراوانی را با خود داریم.

پس ای هموطن! بیا که دیگر ما در سدد امتیاز گیریهای نا مشروع از همدیگرتحت هیچ عنوانی نباشیم و به حقوق انسانی همدیگر احترام قایل شویم تا در کنار هم، به داشته های انسانی همدیگر ارج بگذاریم، تا بتوانیم جامعۀ انسانی و بری از نابرابری ها را برای نسل های امروز و فردای کشورخود بر پا داریم.
جنایتکارانی که به حقوق انسانی هموطنان من وتو تعدی نموده اند، متعلق به هیچ قوم وقبیله یی از میهن ما نیستند، قبیلۀ ایشان جدا وهمانا قبیلۀ جنایتکاران است، پس نشاید که با ترفند های همزبانی و یا هم همتباری تو را بفریبند و در خدمت جنایت پیشگان ات قرار دهند، همانند آنکه همین اکنون تمامیت خواهان حاکم بر دولت مشغول آن اند و آرزوی برده سازی عده ای از هموطنان ما را توسط عدۀ دیگر دارند. این خود جنایتی است بس بزرگ ونا بخشودنی که تخم نفاق را از طریق بذر بی عدالتی خواهان تداوم و توسعه میباشند.

باییست آگاهانه جلو گیری نمائیم وبه دنباله رو بی ارادۀ ایشان مبدل نه شویم

ما آیندۀ سعادتبارمردم خود را در آیینۀ یک دموکراسی واقعی میتوانیم تماشا نمائیم که در قالب آن جایی برای قوم برتر و قبیلۀ برتر ونژاد برتر وجود ندارد.

ومن الله توفیق

هیأت رهبری فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان

سیزدهم اکتوبر سال ۲۰۱۰ میلادی یا بیست و یکم میزان سال۱۳۸۹ هجری شمسی

In this article

Join the Conversation