دولتِ قتل و حذف

اسد بودا
‏۱. ده‌ها هزار نیروی امنیتی در مناطق پشتون‌نشین سلاخی شدند. هزاران شهروند بی‌گناه توسط طالبان پشتوزیان به خاک و خون کشیده شدند. مکاتب و راه‌ها و پل‌ها را منفجر کردند و حتا طفل را در شکم مادر کشتند. کمتر خانواده‌ای در افغانستان وجود دارد که داغدارِ یکی یا چند تا از عزیزان شان توسط بنیادگران پشتو زبان نباشد ولی ما هیچ وقت طالبان را مساوی مردم پشتون‌ قرار ندادیم.
۲. یک طیاره در میدان وردک سقوط کرده است. تا هنوز حتا مشخصات جغرافیای آن مشخص نیست که در کجا، چه‌گونه و توسط چه‌کسانی سقوط کرده است. ۶۲ درصد قربانیان این حادثه نیز هزاره‌اند ولی پشتو زبان‌های دولتی و غیر دولتی ما فتوای علناً قتل عام کل مردم هزاره را صادر می‌کنند.
۳. همین اکنون که غوغا راه‌انداخته‌اند ده‌ها نیروی امنیتی توسط پشتوزبان‌ها در لوگر و بغلان کشته شده‌اند ولی همچنان علیه مردم هزاره نفرت می‌پراکنند و آرزوی ظهور عبدالرحمن دارند. بدیهی است که در چارچوب این نگاه قبیله‌ای و این طرز تفکر مبتنی بر قتل و حذف، تشکیل دولت ممتنع است.
۴. زمانی آن فرارسیده است که صورت مسئله‌ی خواست قدرت تغییر کند و در یک چارچوب همه‌شمول مطرح گردد، در غیر این صورت دور باطل ابنِ خلدونی عصبیتِ قومی قتل و حذف همچنان ادامه خواهد داشت! وقتی خود آن‌ها حاضر به تشکیل دولت افغانی نیستند، دیگران چرا هویت و تاریخ و زبان خود را قربانی کنند؟
۵. ‌تعمیم‌بخشی‌ای که در بهسود صورت می‌گیرد، خاص مردم هزاره نیست. رویکرد عام و همیشه‌گی مردم پشتو زبان ما در برابر اقوام دیگر است. به‌رغم رجزخوانی و اَتل‌نمایی، دوران امان‌الله‌خان و نجیب نشان می‌دهد که در نبود حمایت خارجی حکومت قبیله‌ای آن‌ها بیش از یک‌ماه در کابل دوام نمی‌آور‌د و بدون کدام مقاومتی به قندهار متواری می‌شوند.

In this article

Join the Conversation