
عبدالحمید مبارز
شبکه سراسری مردم هزاره: نه تنها برات علی تاج بلکه، تمام شخصیت های هزاره در طول تاریخ در افغانستان زحمات زیادی برای آبادانی کشور متحمل شده اند ولی حلقات فاشیزم همیشه در صدد حذف این قوم بوده اند.
برات علی تاج درسال ۱۲۸۹ خورشیدی مطابق به ۱۹۱۰ میلادی در درۀ ترکمن سرخ پارسا درخانوادۀ دهقانی به نام نوروز علی به دنیا آمد. پدرش دهقانی بود که ازطریق زراغت گوشۀ از زمین که داشت خانواده خود را اعاشه می کرد. از قضا هنوز که برات علی تازه به پنج سالگی رسیده بود پدرش وفات کرد و برات علی را با دو برادر دیگر یتیم گذاشت. چاره ای نداشتند جز آن که درۀ ترکمن را ترک بگویند وعازم کابل بگردند، درکابل تحت سرپرستی مامای دلسوز شان قرار گرفتند، ماما،برات علی را به مکتب صداقت شامل ساخت.
برات علی درسال ۱۹۲۸ که مصروف تحصیل دورۀ رشدیه بود(درآن زمانه ها تحصیل لیسه ها به سه دوره تقسیم شده بود(دوره ابتدائیه، دوره ای رشدیه ودوره اعدادیه) که صنوف ده، یازده ودوازه را احتوا می کرد که به هدایت پادشاه ترقی خواه افغانستان شاه امان الله یک صد شاگرد ازبین شاگردان معارف از پسر ودختر ممتاز شناخته شده وانتخاب گردیده، به کشور ترکیه اعزام شدند، برات علی تا درجه لیسانس از فاکولته حقوق و علوم سیاسی تحصیلات خود را به پایان رساند و علاوتاً کورس های اختصاصی اقتصاد ومـالیه رانیز فرا گرفت. یک سال دیگر عملاً دربانک مرکزی ترکیه در انقره کار کرد و درسال ۱۹۴۰ یعنی در جریان جنگ جهانی دوم به وطن برگشت.
باید گفت که برات علی تاج درست در زمانی که کشور تازه استقلال گرفته وتحت رهبری پادشاه روشنفکر وروشنگر خود شاه امان الله به سرعت راه اصلاحات عمیق فرهنگی واجتماعی را گرفته بود که عازم ترکیه گردید. در ترکیه در پایان جنگ اول امپراطوری عثمانی سقوط کرده بود، ترکیه جوان تحت رهبری جنـرال مصطفی که بعدها به اتاترک معروف شد برای بقای خود، برای تقویت هویت خود برای حفظ تمامیت ارضی واستقلال خود مبارزه کرده، تازه جان گرفت و به سرعت درساختار نظام سیاسی سیکولاریزم پیش می رفت، دین را از سیاست جدا کرده، قانون اساسی جدید را به وجود آورده بود، نهضت ترکان جوان جریان داشت، جمهوریت جدید وجوان تازه جان می گرفت،برات علی تاج از چنان یک فضای سیاسی نیز متأثر بود، که درسال ۱۹۴۰ به وطن مراجعت کرد، وی درسال ۱۹۴۱بحیث استاد درفاکولته حقوق وعلوم سیاسی واقتصاد که هر دو تحت یک پوشش بودند مقرر شد.
دراین زمان فاکولته حقوق که کانون تدریس علوم حقوقی ، تاریخ سیاسی وحقوق اساسی بود، بدون تردید افکار جدید را توسط استادان ترکی ویا فارغان افغان که چون پامیر،لوی مختار وشجاع تازه از ترکیه برگشته بودند، تلقین می کردند، فاکولته حقوق نقطه عطف گذشته وآینده قرار گرفته بود، این فاکولته دیگر پای به جای پای مشروطه خواهان و آزاد فکران داخلی وخارجی می گذاشتند،دکتور فاروق اعتمادی که رئیس فاکولته بود، خود انقلاب کبیر فرانسه را تدریس می کرد و جوانان محصل روزبروز درجمله ناقدان رژیم سیاسی قرار می گرفتند،برات علی تاج تدریس را دراین فاکولته دراین فضای تغییر خورده آغاز کرد، چون بسیار حساس بود، زود متوجه شد که باید کار رشد اقتصادی از روستا ها آغاز گردد، تا بتواند به تغییر فکری انجام بیابد، چون روستاهای خودش را خوب تر می شناخت ویادش از کودکی می آمد یا قصه های آن دیار را از بزرگان هزاره می شنید.
بناءً خواست این تحول از هزاره جات که پس مانده ترین نقاط کشوراست،آغاز شود،بناءً شرکتی را به نام شرکت سهامی هزاره جات بنیاد گذاشت تا این شرکت تولیداتی را که در آن دیار یافت می شود وعبارت بود از پشم، روغن،پت وگلیم به بازار کابل عرضه نماید و عاید آن از یک طرف باعث رشد اقتصادی منطقه واز جانبی تغییری درحیات اقتصادی باشنده گان آن بیاورد.
این شرکت خوب پیش می رفت ولی رژیم سردار محمد هاشم خان که با مردم هزاره میانه خوب نداشت، زیرا تمام هزاره های افغان از طرفداران فدایی شاه امان الله بودند وسردار محمد هاشم صدراعظم از این قوت و آوازه های برگشت شاه مخلوع بسیار خوف داشت،بناءً زمینه سقوط این شرکت را فراهم ساخت، این اولین ناکامی برات علی جوان بود.
حکومت سردار محمد هاشم به قولی برکنار وبه قولی استعفا کرد وبه جای آن سردار شاه محمود خان برادرش که وزیر حربیه بود،بحیث صدراعظم مقرر شد.
صدراعظم جدید درسال ۱۹۴۶ به قدرت رسید، این زمانی بود که تازه جنگ جهانی اول به پایان رسیده بود، امریکا چون کشور فاتح وقدرت بزرگ پیش آهنگ نظام دموکراسی درمنطقه ای ما شناخته شده بود، تازه می رفت کلمه ای دموکراسی درکنار مشروطه برایش جای پیدا کند.
فضا رو به تغییر بود، حکومت خود هم می رفت،برای تغییر آماده شود، همان بود که فیض محمد ذکریا که یکی از ادبا وسیاستمداران معروف کشور ما بود و این شخصی بود که با هیتلر ملاقات و او را برادر بزرگ آریایی خطاب کرده و می خواست درپایان جنگ اگر آلمان پیروز شود، سرزمین های از دست رفته به دست آید نیز از سفارت ترکیه به کابل برگشته وبحیث وزیر معارف مقرر شده بود، فیض محمد ذکریا برای آن که آغازگر یک تحول باشد، روشنفکران افغانستان را درتالار سینما کابل(دیگر تالاری وجود نداشت) دعوت کرد ودرآنجا بیانیه ای ایراد کرد، مگر دکتور عبدالرحمن محمودی بیانیه وزیر را قطع وبه آواز بلند و رسا از رژیم شاهی وحکومت آن شدیداً انتقاد کرد وبار سنگین همه پسمانی را بدوش رژیم وحکومت انداخت، این روزهای آخر حکومت استبدادی سردار محمد هاشم بود، این صدا درسطح کشور انعکاس داشت، فردای آن محمودی زندانی شد، ولی شهرتش به قوتش افزود و رژیم وی را بعد از ۱۴ روز آزاد ساخت،مگر این آواز،مشروطه سوم را آغاز کرد وبه کار شدن شاه محمود طوری که گفتیم آغازگر یک حرکت جدید بود،روشنفکران افغانستان با درک اوضاع بین المللی به صدراعظم پیشنهاد کردند، تا نماینده گان شاروالی کابل باید به رای شهریان انتخاب شوند و انتخابات شورای ملی نیز آزاد و سری بگردد.
صدراعظم جدید این پیشنهادات را قبول در سال ۵۰ درپایان اولین انتخابات شورای ملی دکتور محمودی ومیرغلام محمد غبار چون نماینده گان انتخاب گردیدند، دوره ای هفتم شورای ملی که تعدادی از روشنفکران ولایت ها هم به آن راه یافته بودند، دیگر در پایه گذاری مشروطه پارلمانی واساس گذاری دموکراسی خدمت فراموش ناشدنی از خود به میراث گذاشته است، این فضا وتحول پارلمانی سبب شد تا هسته های حزبی با آنکه قانون احزاب وجود نداشت به میان آید، همان بود که اول ویش ځلمیان بعداً درجنوری ۱۹۵۱ حزب وطن توسط میرغلام محمد غبار، میرمحمد صدیق فرهنگ، نورالحق هلمندی، فتح جان میرداد، برات علی تاج و عبدالحی عزیز تأسیس شود.
این قدم اول برات علی تاج برای شمول درسیاست های داخلی کشور بود، دراین حزب غبار بحیث رئیس ومنشی عمومی وبرات علی تاج بحیث خزانه دار حزب انتخاب گردیدند، دراین حزب روشنفکران نخبه ای افغانستان شامل بودند، من که از مؤسسین حزب خلق به رهبری دکتور محمودی بودم، دو دوست به برادر برابر من چون آصف جان آهنگ ومیرعلی احمد شامل زاده از فعالان حزب وطن بودند و من ودیگر فعالان حزبی با فعالیت های این احزاب که هم صف بودیم، علاقه زیاد داشتیم، بناءً من که شاد روان تاج را از دور می شناختم، ولی از شخصیت با وقار وبه چهره ای آرام او به وسیله دوستان آشنا می گردیدم، برات علی تاج شخصیت وطن دوست، دور از تعصبات قومی وقبیلوی شخصیت بسیار آرام ومتین بود.
مگر به تاریخ ثور ۱۳۳۱ که حکومت درانتخابات دوره هشتم مداخله کرد، زندانی شد، ده سال درزندان ماند، وقتی از زندان رها شد، صرف دوسال حیات داشت.
برات علی تاج در ماه اسد۱۳۴۲ با یک هیأت عالی رتبه به مناطق هزاره جات فرستاده شد، ریاست هیأت را عبدالحی عزیز وزیر پلان یکی از دوستان صمیمی برات علی تاج بعهده داشت، این هیأت رفته بود تا برای رشد اقتصادی این منطقه دور افتاده پلانی ترتیب نمایند، تاج وعزیز هردو عاشق پیشرفت وطن واستقلال آن بودند، هر دو برای هزاره جات آرزوی مشترک داشتند، ولی درجریان این سفر تاج وفات کرد و عبدالحی عزیز یکسال بعد درحـالی که از سفر امریکا برگشته بود، چون تاج درپاریس دفعتاً وفات نمود، به این ترتیب آرزوی انکشافات روستا ها را به خود به گور بردند روح شان شاد باد.
برات علی تاج سه فرزند از خود گذاشت که شمسی همسر باوفا و زحمتکش آن با کار در کودکستان نازوانا و نطاقی اعلانات رادیو کابل اطفـال را پرورش ونقش پدر و مادر را تا زنده بود، ایفا کرد جاه دارد که او را نیز درجمله مادران برجسته ای کشور خود احترام کنیم.
به این ترتیب بود که تاج ده سال را در زندان گذشتاند و زنده گی وجوانی خود را در راه مشروطه و دموکراسی قربان کرد، جوانان امروز با مرور تاریخ مبارزات سیاسی وطن شان که چون تاج قربانی ها داشت، بدانند و از این وضع حمایت به عمل بیاورند، زیرا نعمتی است که دیروزی ها نداشتند. روح تاج شادباد و افکارش جاویدان.
منبع: روزنامه آرمان ملی