ساختار قومی و نهادهای سیاسی- اجتماعی مردم هزاره

2695 0

محمد عوض نبی زاده

افغانستان کشوریست که اقوام و قبایل مختلف در آن زنده گی مینما یند و هر کدام آ نان دارای هویت تا ریخی و فر هنگ غنی مختص به خود می باشند ودین در افغانسان، آمیخته با مجموعه ای از سنت های تاریخی و هنجارهای قومی است که برخی از این سنت ها وهنجارها ریشه در ادیان پیش از اسلام دارند. سنت ها وهنجارهای رفتاری در بستر زمان همواره در معرض تحول و دگرگونی قرار دارند. در تاریخ افغانستان، به حوادث و رخدادهای فراوانی میتوان اشاره کرد که در نقاب دین تقدیس گردیده اند. بطور مثال؛ امیرعبدالرحمن خان، بیشتر از شصت و دو فیصد جمعیت آن روز هزاره ها را قتل عام کرد و بسیاری را هم به اسارت و برده گی کشانید.

در چندین شهر افغانستان از جمله کابل و قندهار- بازارهای مخصوصی برده فروشی ایجاد گردیده بود که در آن هزاره های اسیر شده، بفروش رسانیده میشد. اما برای حاکمیت و شرکاء آن قتل و نابودی هزاره ها جُزء فرایض اسلامی محسوب می گردید. زیرا جمعی کثیری از نقاب داران دینی ، قتل عام و اسارت هزاره ها را جهاد در راه خدا اعلان کرده بودند اما پیامد این جهاد مقدس، مصیبت های تلخی بود که هنوز هم سایه سنگین ان از سرنوشت این مردم دامن برنچیده است.

در تداوم جنگ سرد، دین به عنوان یک ابزار موثر درخدمت منافع غربی ها عمل کرد. تداوم جنگ در افغانستان و تقدیس ان با امکانات غربی ها، از طریق کشورهای اسلامی، سبب گردید که هزاران مسلمان رادیکال از سراسر جهان در این نبرد مقدس سهیم گردند . ولی درین زمان براساس اهداف غرض آلود ممالک همجوار و تعصب قومی ومذهبی , احزاب اسلامی مردم هزاره از کمک کشور های غربی محروم ساخته شده بود و گروه های اسلامی مردم هزاره بادست خالی وپا های برهنه وبدون در یافت کمکهای بیرونی به جهاد شان ادامه دادند . درافغانستان بسیاری از مصیبت های سنگین و رخداد های خونین زیرنام باور های دینی شکل گرفته و با احکام دینی تجویز و تقدیس گردیده اند.

باورهای دینی توجیه گر سیا ه بختی های مردم ما قرار گرفته است. مهمترین اهمیت سنت در تشکل هویت افراد یک ملت است. سنت ها به عنوان مجموعه ای از پندار ها، باور ها و الگو های رفتاری که از گذشته به مارسیده اند. برخی مواد نمادین را برای شکل گیری هویت، هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی فراهم می آورند. فرایند شکل گیری هویت از هیچ نمی تواند آغاز شود این فرایند همواره بر مجموعه ای از مواد نمادین از پیش موجود که در بطن سنت جا دارند و زیر ساخت هویت را تشکیل می دهند، بنا شده است. هویت دراینجا بمعنی خود شناسی و یا خودآگاهی بوده وعبارت ازمجموعه خصوصیات (نژادی، قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، جنسی وغیره) و ویژگیهایی است که بواسطه آن یک فرد ویا یک گروه بربنیاد آن تعریف ویا تفریق می شود. با وجودیکه بسیاری ازهویتها نشانه جوهرافراد ویا گروهها نبوده وماهیتا هیچگونه ارزشی مثبت ویا منفی ندارند. اما دربسیاری ازموارد، برخی ازهویتها بنیاد شخصیت، معرفت و افتخار تعداد زیادی ازافراد وگروه ها را تشکیل میدهد.

افغانستان کنونی در بخشی از جایگاه خراسان قدیم مو قعیت دارد. اقوام باشنده همانهایی اند که بوده اند. حالا شاید برخی طوایف با سپاه و لشکر مهاجمان خارجی آمده باشند و اکنون جزء اقوام این سرزمین خوانده می شوند. اما این بحث مربوط تاریخ است .

در حوزه ا ی تاریخ معاصر و آنچه در این دوران واقع شده است ما آن را یادآوری میکنیم . خوشبختانه اکنون امکان آن میسر گردیده که همه اقوام افغانستان خود را براساس شعاع وجودی خویش برای احراز مقام اجتماعی به نمایش بگذارند. اما در باره مردم هزاره از طرف رژیم ها ی استبدادی تلاش صورت گرفته اند تا هویت تاریخی وفر هنگی آنها در پرده ابهام و تاریکی قرار داده شود و با این مردم برخورد همراه با تبعیض و تعصب برای مدت چند ین قرن بعمل آمده و به صفت شهر وندان درجه دوم با ایشان بر خورد شده اند. بی مورد نخواهد بود که بر گوشه از زوایای تا ریک و نامکشوف هویت ساختار قومی و اتنیکی مردم هزاره ای کشور مان روشنی انداخته شود:

درگذشته ها ی دور هزارستان کنونی , بنام های زیر یاد شده است: به گفته (بلیو )غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آ مده است ,به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ : قریب) ۵۰۰۰ ) سال پیش از هزارستان بنام ( ستا گید یا ) نام بر ده شده است. شا ها ن هزارستان قبل از اسلام بنا م ها ی شیران با میان از اولا ده کو شانی و یفتلی درین ساحه حکومت میرا ندند .

محترم داکتر جلا ل الدین صدیقی دانشمند معر و ف کشور در باره بامیان و آ ثار با ستانی آن می نو یسد که :- بودا بامیان تنها میراث گرانقدر مردمان آریا نای کهن , خراسان اسلامی و افغانستان کنونی و بخصوص مردم وسرزمین هزارستان نبوده بلکه جزء از تمدن تمام بشریت بشمار میرود که مجسمه ها و تصاویریکه از عهد بودا ئی باقی مانده است ، معمولآ در هر منطقه که ساخته شده است ,باز تا ب دهنده همان گروه اتنیکی بوده اند که در آن محل زیست داشته است و ازین رو چنین بر میآ ید که هیکل های بودا ئی و تصا ویر دیواری واقع دربامیان هم به اتنیک های مردم هزاره شباهت کا مل به هم میر ساند.
. اغلب محققین ودانشمندان داخلی و خارجی در باره ساختار قومی مردم هزاره به این نتیجه رسیده اند که:- هزاره ها یکی از قدیمی ترین ساکنان افغانستان است که آ میزه ای از نژاد ها و گروه های مختلف قومی ترک و مغل به شمار می آیند و ساختار قبیلوی و زبانی هزاره ها تا حد زیادی از همه این مرد مان گو ناگون تآ ثیر پذیرفته است . نیا کان هزاره ها احتما لآ به ساکنان ترک آ سیای میانه و شرقی که بیش از ۲۳۰۰ – سال پیش از شمال و جنوب هندوکش به ناحیه موسوم به هزارستان کنونی مهاجرت کرده بودند، باز میگردد. آنان از جنوب آ مده بودند تا آئین بودائی را گستریش دهند و در مسیر شان تا شمال هند را فتح کردند. راهبان بودائی که بودیسیم را به ارمغان آوردند، آنچنانکه از اشیاء دست ساز پیدا شده ، در دره با میان می توان در یافت. که امکان دارد آنان از نیپال – تبت و جنوب چین آمده بودند. زبان ترکی با لهجه ها و گویش های فراوان آن احتمالآ از زمان های قبل از میلاد بطور وسیع در بامیان صحبت می شده است. هزارستان در زمان های بسیار قدیم که به ۲۳۰۰ سال قبل باز می گردد، احتمالآ به نام های مختلف یاد می شده است که اولین آنها بربرستان و بعدآ غرجستان و هزارستان یاد شده است.

دوره بربرستان از ۳۰۰ قبل از میلا د تا ۷۲۴ – میلادی تقریبآ سر زمینی را در بر می گیرد که در دوران قبل از اسلام و احتمالآ در دوره ماقبل تاریخی به بربرستان موسوم بود. دره بامیان مسیر اصلی کاروان های عظیمی بود که کالا های با ارزش تجارتی را میان بلخ و تمام مناطق اطراف آن مبادله می کردند. این موقعیت بامیان را شهر ثروتمند و پر رونق ساخت که در حدود سال های ۲۰۰ ق. م. به اوج خود رسیده بود. مرحوم غبار درین باره می نویسد: « استفاده از طلا برای پوشش مجسمه های بودا در بامیان توسط زایران چینی در سال ۶۳۲- م. گزارش شده است.»

دوره خراسان از سال ۷۲۴- تا ۱۸۹۰ – میلادی. این دوره که حدود۱۲ قرن طول کشید، در دو مرحله می تواند مورد مطالعه قرار گیرد. دوره ماقبل مغول از سال های ۷۲۴- تا ۱۲۰۰ میلادی که طی آن ساکنان بربرستان به اسلام گرویدند. طی این زمان اسلامی و فارسی شدن غرجستان فرایند ی طولانی بود که حدود پنج قرن به درازا کشید. در زمان سلطان حسین با یقرا – امیر ذوالنون ارغون از طایفه ارغون از مغلان ایلخانی ایل تر خان اولین حاکم و امیر سلسله امرای ار غونیه در هزاره جات بود ؛ وی توانست که قلمرو خود را تا کابل – قند هار – سند وفراه توسعه دهد.
مرحله دوم . دوره بعد از مغول بود که بین سال های ۱۲۰۰ تا۱۸۹۰ م. طول کشید و یکی از بی ثبات ترین دوره های برای هزاره ها بشمار میآید. این دوره هفت قرن را در برمی گیرد. درین دوره بامیان مرکز هزارستان در اثر حملات بی امان مغول ها و بعد از آن تیموری ها کاملآ نا بود شد و هر گز نتوانست شکوه گذشته را باز یابد.
قوم شناسی مانند دیگر جنبه های مطالعات هزاره ها حوزه جدیدی است که کمتر در باره آن تحقیق شده است. اغلب هزاره ها عقیده دارند که اکثریت اقوام هزاره زیر عنوان دای قرار می گیرندکه دای بیانگر شکل ویژه ای از پیوندقوم شناختی است . دای که در لهجه هزار ه گی به معنی توده ای علوفه ای زمستانی یا بوته ای سو خت و به عبارت دیگر چیزهای که جمع آوری و در کنار هم قرارداده شده است . دای بشکل پیشوند در اسمای دا یزنگی، دایکندی، دایدهقان، دای چوپان، دای میرداد ، دای ختای، دای میر کشه ، دای کلان ، دای میر ک ، دای قوزی ، دای فولاد و دای ز نییات اتصال یافته است.
1— قبیله دایزنگی که شاخه های قومی آن در ولسوالی های پنجاب، ورس و یکاولنگ ولایت بامیان و ولسوالی لعل وسرجنگل ولایت غور بو د وباش دارند.که شامل شاخه های لکه زائی ، شاهی ، تانی، زیور ، ترغی ، با تورک ، ماموتو، شخه، زایدم، یاری ، پیر مزید ، میر بچه ، مقدم ، پتره ، بابه جی ، خوردک زائی، قوم آ به ،لاکو ، بوبک ، شدک ، کره ، انده ، تکانه ، قره قول دغی وغیره میباشند.
2_قبیله دایکندی که شاخه های قومی آن در مر بوطات ولایت دایکندی بود وباش دارند.که شامل شا خه های خدیر ، خودی ، دوده ، میر هزار ، نیکه ، پیکر ، چا وش ، عبدی ، وسمه ، پای بوغه، فیرستان ، سونه ، ما مکه ، تر موش ، خوشک، مادی وغیره می با شند .
3—قبیله دای میر کشه که شاخه های قومی آن در ولسوالی های جا غوری ،جغتو ، قره باغ ، ناهور ،خواجه عمری ولایت غزنی سکونت دارند که شامل شاخه های آته ، ده مرده، هیچه ، بابه ، پاتو ، مسکه ، خوشه ، کری ، چهل باختو ، قره ، با غوچوری ، ایذدری ، شعله، علودال ،کمر ک، بهبود ، قطغیت ، شاهو ، محمد خواجه ، الیاس ، اکنه ، شیر زایده ، باریک وغیره می شوند.
4 – قبیله دای فولاد که شاخه های قومی آن در ولسوالی های مالستان و اجر ستان ولایت غزنی و ولسوالی کجران ولایت دایکندی زیست دارند .که شامل شاخه های میر هزار، گنجی ، قور مه ، خوشکه ، غوله، میکه، گدای ، مکنک، پشی ، ایچه ، میرآدینه، داله , موریتی , دایه , باسی , دای بکره , بریکی , شیرداغ , خوردک زایده – ملکی وغیره می باشند.
5 –قبیله دای کلان که شاخه های قومی آن در ولسوالی های سرخ پا رسا و شیخ علی ولایت پروان وولسوالی های تاله وبرفک ودهنه غوری ولایت بغلان وولسوالی دره هزاره ای ولایت پنجشیر سکونت دارند. و شامل شاخه های ,نیمان , کرم علی , قره لوغ ,میر که, توچعی, مقصود , بهلول, با با علی ,لیج-قول خول,آش خوجه , علیجم ,قغی,بهبود, لرخوی ,گری,نیکپی,چهل غوری,ده مرده ,دایمیرک ,شخه-,خدیر , الله داد ,شیرک , دولت خوانی,علی خوانی,قوتندر , رحمن قلی ,ابدال, بابه تول,مخفی,فرینجل, منصور بیگ ,پاینده,زی عطا وغیره میشوند.
6- قبیله دای دهقان که شاخه های قومی آن در ولسوالی های حصه اول ومرکز بهسود ولایت وردک وولسوالی نا ور ولایت غزنی سکونت دارند.که شامل شاخه های ,بهبود , راموز, میر بچه ,شیرداد , تیزک ,آب پای,نوری ,میر شادی , قپتیستان,مومرک, میزه,قره قول,درویشان,جمبود,مرک, یرک چولی,بابه که, دولت قولی ,موشله ,برغسان ,قولخویش, جرغی,برجگی,الیق,دولتمراد, خوردی , درویش علی ,خان بیان , خان بهادر,وغیره میباشند.
7- قبیله دای میر د اد که شاخه های قومی آن درولسوالی دای میرداد ولایت وردک وولسوالی قره باغ ولایت غزنی زیست می نمایند.که شامل شاخه های , دا مرده,دوله شه,اومرده,علودال,مقصود ,حیات , پشکر , قلندری ,فخری,در نمان ,نرخی,جمبوغه,مومک, سلایمو ,چنکه,توله خشه ,وغیره میشوند.
8 – قبیله دای قوزی که شاخه های قومی آن در ولسوالی های شیبر – کهمرد وسیغان ولایت بامیان و قراء مرکزی آنولایت سکونت دارند.که شامل شاخه های ,در نمان , غندک,خیده , شیخه, جلمیش ,عادل ,شاک ,کشی ,شاه قدم,ایام , عراق, ماموت , جولاء, رشک ,بدل ,قوچنغی , کودی , جمع علی ,خواجه علی ,غلام علی وغیره میباشند.
9 – قبیله دای چوپان که شاخه های قومی آن در ولسوالی شهرستان ومرکز ولایت دایکندی ولسوالی اجرستان ولایت غزنی , ولسوالی خاص ارزگان ولایت ارزگان وولسوالی دای چوپا ن ولایت زابل زیست دارند.که شامل شاخه های , غولکه ,میره مور ,لرگر , برگر, باسی,دای بکره,بریکی ,دایه ,زاولی, سیدان,شالی, باغوچار ,کالو,سیوک,میانه تاغ, بری,زین , خلج, سیاه بغل وغیره می باشند.
10 – قبیله دای میرک که شاخه های قومی آن بصورت پراگنده در ولسوالی های مرکز وحصه اول بهسود ولایت وردک وولسوالی دهن غوری ولایت بغلان سکونت دارند.و یکی از قبایل کوچک مردم هزاره است .
11 –قبیله دای ختای که شاخه های قومی آن بشکل پراگنده در ولسوالی های گیزاب وکجران ولایت دایکندی وولسوالی خاص ارزگان ولایت ارزگان زنده گی مینمایند و این قبیله به مرور ز مان در داخل شاخه های قومی دیگر ادغام گردیده است.
12- قبیله دای زینیات که شاخه های قومی آن در ولسوالی های مرکز بهسود ولایت وردک ,ولسوالی قره باغ ولایت غزنی , ولسوالی دهن غوری ولایت بغلان زیست دارند.که به مرور زمان در میان دیگر شاخه های قومی جذب شده وکدام شاخه قومی جدا گانه از خودندارد .
نوت :- قسمتی ازین قبایل دوازده گانه مناطق هزاره نشین کشور در زمان رژیم مستبد امیر عبدالرحمن خان از زاد گاه اصلی شان در ولسوالی ها ومحلات شمال وشمال شرق وشمال غرب کشور وادار به کوج اجباری شده است که ذیلا از مناطق مسکونی شان نام برده میشود.
ولسوالی خان آباد و علی آباد ولایت قندوز , ولسوالی های خنجان ,اندراب ,نهرین شهر پلخمری ولایت بغلان, ولسوالی دره هزاره ولایت پنجشیر, ولسوالی های پسابند , تیوره وتولک ولایت غور و مرکز ولایت بادغیس , ولسوالی های چمتال , بلخ , شولگر, چار کنت,دولت آباد ,نهر شاهی ولایت بلخ , ولسوالیهای دره صوف , روی دوآب ,تاله برفک وقریه جات پشت بند ولایت سمنگان, ولسوالی های ,سنگ چارک, بلخاب,کوهستانات ولایت سرپل ومرکز آن ولایت, ولسوالیهای کشم ودرواز ولایت بدخشان, ولسوالی خوشی ولایت لوگر. شهر های کابل , مزار شریف, هرات,پلخمری ,قندوز , قندهار , تالقان , لشکر گاه وغزنی .
قبایل دوازده گانه مردم هزاره درین ولسوالی ها وشهر ها – مراکز ولایات فو ق الذکر با تفاوت فیصدی ها زیست دارند.

In this article

Join the Conversation