زنان و رهبریِ سیاسی؛ گفتگوی آزاد با نمایندگانِ مطبوعات و رسانه ها

اشاره:
متن زیر، نسخه ی کوتاه شده یِ نشستی است که از سویِ گروه تحقیق و دفاع از حقوق بشر، در تاریخ ۴/۹/ ۱۳۸۹ در دفتر “اکبر” برگزار گردید. موضوع این بحث “زنان و رهبری سیاسی است که به صورت یک “گفت و گویِ آزاد” نمایندگانِ گروه و برخی از نمایندگانِ مطبوعات و رسانه های کشور، نقشِ رسانه ها در مورد رهبریِ زنان واکاوی کرده اند. باید یادآور شویم که طرح این بحث در پیوست با ارائه ی نتایج پژوهش این گروه تحت عنوان ” زنان و رهبریِ سیاسی” صورت گرفته است.
گروه تحقیق و دفاع از حقوق بشر

Photo from NGM.COM
یک جانبه نگری و نگرشِ از بالا به پایین در تمامیِ فرهنگ ها و جوامع وجود دارد، در افغانستان اما، این پدیده نوعی افتخار و حیثیتِ اجتماعی به شمار می رود و در واقع می توان آن را یکی از ویژگی هایِ اساسیِ ذهنیتِ استبداد زده ی جامعه افغانی دانست. فرهنگِ عمومی افغانستان، تا آن حد اقتدارگرا و توتالیتر است که در آن نگاهِ انسانی، برابر و مبتنی برعدالت امر نامعمول و نابهنجار به شمار می رود. فقط دولت نگاهِ توتالیتر و اقتدارگرا نسبت به مردم ندارد، نمایندگانِ انتخابی که مطابقِ آرای مردم به چوکی دست می یابند، نسبت به موکلانش نگاهِ غیر انسانی و طلب کارانه دارد. تنها ملاها، اربابان و کارشناسان نگاه یک جانبه به جامعه ندارد، مطبوعات و رسانه ها نیز نگاهِ نابرابر و غیرانسانی دارند. اگر از منظر بی طرفانه، به رسانه هایِ کشور تامل نماییم، به روشنی پی خواهیم برد که با گذشتِ بیش از هشت سال، آن ها نتوانسته اند از نگاه های “کلیشه ی” نقد سطحی و آبکیِ دولت، و بدتر از آن برخورد چشم بسته با مسایل فرهنگی و اجتماعیِ کشور فراتر گام بگذارند. مطبوعاتِ افغانستان بیش از آنکه به ریشه هایِ مشکلاتِ سیاسی و اجتماعیِ کشور بپردازند، شعارها و رخدادهایِ سطحی را دنبال می کنند. هرگز خسته نمی شوند، اگر صدها ترانه ی جنسی در وصفِ قد و قامتِ زنان پخش نموده و از این طریق به شهوتِ سرکوب شده ی جامعه مردسالارِ افغانستان پاسخ دهند، اما هرگز نمی بینند که دستِ زن دست فروشی در “خیابان های سرد شهر” یخ می بندد. تصویری که بسیاری از مطبوعات از زنان ترسیم می کنند، بیش از آن که به سودِ زنان تمام شود، به ضررِ آن هاست. وقتی در هروز چندین بار ترانه های از قبیلِ “مه چطور در نگیرم از غمِ چارده ساله گگ” و یا “نه پوهیزی دا وره، په ما خلک خبروی/ زارشم میده میده، قربان شوم وره وره/ زباغ سبزِ عریانش گل چیدم…سفرکردم سراپایِ وجود او” از رسانه های دیداری و شنیداریِ کشور نشر می گردد، چگونه می توان از بر حذر داشتنِ مردان از ازدواج با دختران خردسال سخن گفت؟ تصویر زن ایدئال در رسانه های افغانستان نه یک انسان زحمت کش و کارگر و نه یک مادرِ غمخوار، بلکه “دلبرکِ شیرین”، “قندولک لب شکر” و “دخترک قشنگ” است که فقط به خاطر دیوانه کردنِ مردان “زلفکها” یش را “شانه” می کند. زن در عین حالی که “آفتِ جان” است و در “کاکل هایش مار و گژدم خانه” دارد، “نمادلذتِ جنسی” است که مرد “اگر یک دم او را “تنها ببیند” به چشیدنِ عصاره ی تام و “تمامِ لذتِ دنیا” دست می یابد. به سخنی دیگر، تصویر اروتیکِ ساخته شده از زن در رسانه ها و مطبوعاتِ کشور تا آن حد پررنگ و غلیظ است که نه تنها در عالم بیداری و هشیاری، بلکه در عالم خواب نیز به رقص و پای کوبی مشغول است و نه فقط در پشتِ مجله ها و تیتر تبلیغات، بلکه در آسمان خیال نیز “باغ سبز عریان” است که مسافرانِ دنیای اروتیک را به سوی خود فرا می خواند. از آن جا که مطبوعات سازنده ی ذهنیتِ جمعی است، نهادینه سازی تصویرِ اروتیک و غیرواقعی از زن در ذهنیتِ جمعی، پی آیندِ فرهنگی، اخلاقی و سیاسی زیانباری در باره زنان در پی داشته است که حد اقلِ آن بدبینیِ خانواده ها نسبت به اشتغالِ زنان در کارهای بیرون از خانه و دادنِ بهانه به دستِ ملایانِ زن ستیز ی است که با استفاده ای سیاسی و ابزاری از دین، کوشش می کنند زنان را در میان چهار دیواریِ خانه زندانی سازند. به هرحال فرهنگِ توتالیتر حاکم بر مطبوعات و رسانه ها از یک سو و سطحی نگریِ آنان از سوی دیگر، سبب گردیده است که مسئله ی “تبعیضِ جنسیتی”، این غیرانسانی ترین و دیرپاترین تبعیض، در افغانستان یا مستور بماند و یا با ارائه ی تصویرِ منفی از زنان، این مسئله را تشدید نمایند. رسانه ها، به جایِ طرحِ درستِ این موضوع، آن را کلیشه می سازند و نه تنها در واکاویِ ابعادِ غیرِ انسانی مسئله کوشش نمی کنند، بلکه از رویِ تعمد و آگاهی به حیثِ یک سوژه ی تبلیغاتی با این مسئله ی انسانی برخورد می کنند. در برخی از رسانه ها معیارپذیرشِ کارمندان زن، ساختارِ فیزیکی و در واقع تناسبِ اندامِ آنان است، نه دانش و سواد و تخصصِ آنان. بسیاری از زنانِ شرکت کننده در “گفت ـ وـ گویی آزاد” که تحت عنوانِ «زنان و رهبریِ سیاسی»، در تاریخِ ۴ قوس ۱۳۸۴ از سوی “گروه تحقیق و دفاع از حقوق” بشر برگزار شده بود، برخورد رسانه ها با زنان را آشکارا “تبعیض آمیز” دانسته اند. مطابقِ اظهارات نمایندگانِ برخی از مطبوعات در “گفت ـ وـ گویی آزاد با گروه تحقیق و دفاع از حقوقِ بشر، مسئله ی “رهبریِ زنان” بیش از آن که برایِ مردم عادی و علمایِ دینی حساسیت برانگیز باشد، برای مدیرانِ رسانه ها، اعم از رسانه های آزاد و دولتی، حساسیت برانگیز بوده است و حتی برخی از مدیرانِ رسانه های عمومی طرح این موضوع را مخالفِ اسلام و قرآن تلقی کرده اند. به نظر آنان، مدیرانِ مطبوعات حامل ذهنیت و فرهنگِ جامعه است و به همین سبب اغلب نگاهِ زن ستیزانه دارند و در نتیجه مطالبی را نشر می کنند که به جایِ کاهشِ تبعیضِ جنسیتی آن را افزایش می دهند. عدمِ توجه رسانه ها به حساسیت-هایِ فرهنگی، از موضوعاتی است که افراد شرکت¬کننده بر آن اتفاق نظر داشتند. به نظرِ آنان “تلویزیون ها حساسیت های فرهنگی جامعه را در نظر نمی گیرند و با برجسته سازیِ زنانی که در جامعه چهره منفی دارند”، حساسیت هایِ فرهنگی علیه حضور زنان در مسیایل سیاسی و اجتماعی را، تشدید می کنند. تردیدی نیست که پی آیندِ ارائه ی این تصویرِ منفی از زنان، مخالفتِ خانواده های بسته و سنتیِ افغانستان با کار و تحصیلِ زنان و دخترانِ شان خواهد بود. برخوردهای سطحی و غیرِ کارشناسانه با تبعیضِ جنیستی، به ویژه مسئله یِ رهبریِ زنان و “حضورِ آنان در سطوحِ مدیریتی بالا و سیاست گذاری¬هایِ کشور”، نتایج زیان¬باری در پی داشته اند. به نظرِ آنان یکی از “پیامدهایِ آن” مسئله¬یِ “خودسوزیِ زنان” در مناطقِ غربیِ کشور است. خودسوزیِ زنان در هرات، بیش از آنکه ناشی از ناآگاهی زنان باشد، ریشه در “آگاهیِ آنان” از حقوقِ سیاسی و اجتماعیِ شان دارد. خودسوزی نوعی مقاومت در برابرِ زورگویی است. زنان زمانی به خودسوزی روی می آورند که از رسیدن به حق انسانی که نسبت به آن آگاهی پیدا کرده است، به کلی نا امید می شوند. عده ای از شرکت کنندگان معتقد بودند که “پروژه های برابریِ جنسیتی در افغانستان” تاثیر چندانی بر بهودی وضعیتِ زنان نداشته اند، زیرا این پروژه ها، معطوف به “مشارکتِ زنان” است، نه “ظرفیت سازیِ” آن ها. برنامه های برابریِ جنسیتی زمانی موثر و کارا خواهند بود که بالابردنِ توانایی های زنان را در محورِ کارِ خویش قرار دهند، نه مشارکتِ سمبلیک و عددیِ زنان را. البته رسیدن به برابریِ جنسیتی و حضورِ زنان در “فرایند تصمیم گیری های اساسی و سیاست گذاری های کشور”، بدونِ همکاریِ رسانه ها که در واقع مهم ترین دست گاه فرهنگ سازی در کشور می باشند، امکان پذیر نیست. در مجموع تمامیِ افراد شرکت کننده در “گفت گوی آزاد” برگزارشده از سوی “گروه تحقیق و دفاع از حقوق بشر”، تحت عنوان “زنان و رهبریِ سیاسی” براین امر اتفاق داشتند که “رسانه ها و مطبوعات کشور” نسبت به مسئله ی تبعیضِ جنسیتی، به ویژه “رهبریِ سیاسی زنان”، برخورد اقتدارگرایانه دارند و نتوانسته اند از نگرشِ مردسالارانه ی موجود در فرهنگِ افغانستان فراتر روند.

روزنامه افغانستان

In this article

Join the Conversation

1 comment

  1. MohammadZahirUyghon پاسخ

    من حالا در این پروگرام شا مل میشوم…..