بیانیه بازماندگان قتلِ عام افشار به مناسبت هیجدمین سالیادِ این فاجعه

نویسنده: بازمانده گان فاجعه ی افشار

بنام خدا و ند دانا و دادگر

کسی که یک انسانِ [بی‌گناه] را بکشد، تمامیِ انسان‌ها را کشته است. “قرآن کریم”

مردم شریف افغانستان!

هیجده‌سالِ تمام از “قتلِ عام مردمِ افشار” می‌گذرد. در طولِ این هیجده‌سال، بازماندگانِ این فاجعه، بدون آن‌که حتی کوچک‌ترین توجهی از سوی حکومت و جامعه جهانی صورت بگیرد، سوگوار قربانیانی بودند که با غیراخلاقی‌ترین شیوه قتل عام شدند. لزومی نیست بر شدتِ بی‌رحمی و قساوتی که بر مردم افشار رفته است، استدلال نماییم. بی‌هیچ تردیدی، قتلِ عام افشار را می‌توان رخداد تکین در سراسرِ تاریخ عهدجهاد دانست که در آن یک شهر انسان به جرمِ تفاوتِ فیزیکی و عقیدتیِ شان، قتل عام شدند. رخسار آکنده از خراش، جان زخماگین و پیکرِ پاره‌پاره‌ای این شهر، سندِ زنده‌ای است که بر سرگذشتِ این شهر شهادت می‌دهد و سیمای پوست کنده و در حقیقت بی چهره گیِ این شهر، رد-نشانِ قربانیانی است که در آن پوست کنده شدند. با گذشتِ هیجده‌سال افشار هنوز خرابه‌ای است که خاطراتِ قتلِ عام‌را به زبانِ ویرانه­هایش می‌نالد. خانه های افشار ، در ندارند، سقف ندارند، پنجره ندارند و حتی دیوار ندارند.

علماء، روشنفکران، رسانه‌ها و گروه‌های مدافع حقوق بشر ملی و بین‌الملی!

هیجده‌سال زمانی کمی نیست. با کمال تاسف در طول این هیجده‌سال ما به عنوانِ بازماندگان قربانیان این قتلِ عامِ نه تنها همدردی دریافت نکردیم، بلکه بارها مورد توهینِ مضاعف قرار گرفتیم. نه نهادهای ملی به آه و ناله‌ی این شهرویران گوش فرادادند، نه دولت و پارلمانِ کشور و نه نهادها و گروه‌های فعال در عرصه حقوقِ بشر، پیکرِ پوست‌کنده‌ای این شهر را دیدند. نه تنها دستِ نوازشی به طرف ما دراز نشد، بلکه هیچ دادگاهی فریاد دادخواهی ما را نشنید و هرگز مرهمی بر قلب‌های ما که زخم‌بارِ قتل‌عام‌شدگان است، گذاشته نشد و حتی یاد قربانیان و اشک‌ها و دردهای ما در وضعیتِ کنونی به امر مکروه و حرام و مشمئز کننده بدل شده است که برخی با بی‌شرمی تمام آن را برهم زننده وحدتِ ملی و بازگشایی کینه‌های قدیمی، تصور می‌کنند.

خواهران و براداران!

ما هم انسان هستیم، مانند تمامیِ انسان‌ها احساس و عاطفه داریم و معنای رنج وشادی را می‌فهمیم. ما می‌خواهیم دیگر کسی از یادآوری ستمی که بر ما رفته است، اکراه نداشته باشد. ما دیگر از سوء استفاده‌هایِ سیاسی و یادآوری‌های جناحی خسته‌شده ایم و در عین حال سکوت روشنفکران و علماء، رسانه‌ها، گروه‌ها و نهادهای فعال ملی و بین‌المللی را که به هر دلیلی در برابر این جنایتِ تاریخی سکوت می‌کنند، گناهِ تاریخی و اخلاقی و سیاسی می‌دانیم. جامعه مدنی افغانستان، در برابر کوچک‌ترین حوادث‌ها واکنش نشان‌ می‌دهند، در باره قتلِ عام افشار، اما، به‌تمام سکوت پیشه کرده‌اند.

ما بازماندگان در هیجدهمین سالیاد قتل عام افشار، خواهان توجه حکومت، مردم افغانستان و جامعه جهانی‌ به موارد زیر هستیم.

۱– عدالت، پایه و اساس نظام اخلاقی – حقوقی است. در حال حاضر نه تنها جلادان محاکمه نمی‌شوند، بلکه هروز قدرت‌مندتر می‌شوند. خواست ما آن است که میان ظالم و مظلوم، قاتل و قربانی و جلاد شهید باید فرق گذاشته شود. ما خواهان اجرای عدالت هستیم و از حکومت افغانستان و جامعه جهانی می‌خواهیم که عاملین قتلِ عام افشار به چنگ عدالت سپرده شوند.

۲– اگر در یک سویِ فاجعه افشار قتل عام و خشونت قرار دارد، در سویِ دیگر آن سکوتِ سیاسی و مصلحتی و حتی فراموشیِ اجباری که کوشش می‌کند خاطراتِ افشار را از لوح خاطر تاریخ پاک نماید. دردناک‌تر از همه اینکه حتی برخی از ستمدیدگان نیز در مقام همدست و همکار کارگردانانِ این فاجعه، خاطره‌زدایی و خاطره‌شویی را ترویج و تبلیغ می‌نمایند. ما از همه انتظارداریم که شهامت آن را داشته باشند که این صفحه سیاه و شرم ناک را برای جلوگیری از تکرار آن برای همگان حکایت کنند، زیرا تنها با یادآوری فاجعه‌ها است که می‌توان از تکرارِ آن‌ها جلوگیری کرد.

۳– با روی کارآمدنِ دولت جدید انتظار می‌رفت تبعیض قومی تا حدودی کاهش یاد و نسبت به بازماندگانِ
قتلِ عامِ افشار توجه ویژه صورت‌گیرد. افشار، اما، هنوز قربانیِ تبعیضِ قومی و مذهبی است و حتی کوچک‌ترین توجهی
از سوی دولت و جامعه به این ویرانترین شهرِ تاریخِ عهد جهاد صورت نگرفته است.

بی‌اعتنایی به آسیب‌دیدگان و قربانیان این فاجعه دیگر بس است. حکومت باید به رنج و درد قربانیان رسیدگی کند و به
بازماندگان و همه آسیب‌دیدگان غرامت پرداخت نماید. ما از حکومت افغانستان، جامعه جهانی و مجامع حقوق بشری
می خواهیم که به نام انسانیت و به جهت احترام به کرامت انسانی، اقدامات مؤثری را برای سپردن عاملین حادثه
افشار به دست عدالت انجام دهند.

۴– جنگها کابل برای برای تمامیِ مردم این شهر، بیشمار قربانی در پیداشتند، اما بیتردید
قربانیِ اصلی این جنگها مردم غربِ کابل، بهویژه مردمِ افشار بودند. الگوی ویرانیهای شهر، الگوی جنایتهای انسانی
در کابل را نشان میدهد. افشار، نقطهایِ اوجِ ویرانی و بنابراین آخرین مرز جنایت هم هست. ما از تمامی کسانی
که میخواهند با بازماندگان همدردی کنند، میخواهیم که با وارثانِ فاجعه در هماهنگیِ کامل با آنها عمل نماید.

ما قربانی شده ایم و در عین حال نمی‌خواهیم که انسان‌های دیگر رنجی‌را که بر دوش کشیده‌ایم،
به دیگر انسان‌ها نیز تحمیل گردد. ما خواستار صلح، ثبات، ما خواهانی امنیت، دموکراسی و برادری در افغانستان هسیتم. ما از جامعه جهانی که در راستای صلح و امنیت تلاش می کنند، صمیمانه تشکر می کنیم و از هر گونه اقدامی که به صلح و ثبات کمک کند ورنج وآلام شهر وندان افغانستان را کاهش دهد،پشتیبانی عمیق و همه جانبه خود را ابراز می داریم.
از خداوند بزرگ برای همگان تمنای توفیق داریم و او گواه آگاه گفته های ما است.

شبکه سر تاسری مردم هزاره

منبع: جمهوری سکوت

In this article

Join the Conversation