شمه ای از جنایات عبدالرحمن جابر، علیه مردم هزاره

بخشی از کتاب هزاره ها از صص ۳۱۸ – ۳۲۲
نویسنده: حسن پولادی

وقایع نگاری جنگ، سال ۱۸۸۱ میلادی
در طی دهه ۱۸۸۰ وقتی عبدالرحمن سرگرم جدال با مخالفین خود در نقاط مختلف افغانستان بود، هزاره ها در مجموع در صلح و صفا زندگی میکردند . اما چندین برخوردی که بعضی از قبایل هزاره در آن شرکت داشتند، توجه خصمانه امیر را بیشتر به این مردم معطوف داشت .

مهمترین این حوادث، قیام مردم شیخ علی بود، منطقه ای در گوشه شمال شرقی هزاره جات، در ناحیه ای بین بامیان و مزار شریف . این قبایل همیشه مورد اذیت و آزار همسایگان خود قرار گرفته و مجبور به پرداخت غیرعادلانه مالیات شده اند . اینان نه تنها مجبور به پرداخت مالیات های سنگین که حتی مجبور به تهیه ساز و برگ ارتش افغان در عبور از منطقه بودند . بنا براین، مردم شیخ علی مجبور به انتقام از افغانها شدند و کاروان های آنان را در چند نوبت متوالی غارت کردند . در اولین اقدام تنبیهی امیر در سال ۱۸۸۱ صد ها تن هزاره از مردم شیخ علی به دست نیروهای پشتون کشته شدند، مایملک آنان غارت شد و جریمه سنگین بیست روپیه در هر خانه از آنان گرفته شد . هم چنین چندین نفر از سران قبیله در کابل گروگان گرفته شدند.

سال میلادی۱۸۸۲
در سال ۱۸۸۲ میلادی قبایل ترکمن، پارسا، منصور و بچه شادی از مردم هزاره شیخ علی، علیه حاکم افغان میر غلام قدیر به خاطر محدودیتهای بیش از حد و مالیات های سنگین او، قیام کردند . آنها مامورین افغان را در خانه ای بازداشت کردند و موفق شدند مانع ورود تجهیزات به دژ نظامی شوند . با مشاهده این وضعیت، امیر به سربازان و نیروهای خود دستور داد که همراه با توپها و اسلحه خود و مردم کوهستان، غوربند و پغمان به هزاره های تحت فرمان ژنرال سردار محمد هاشم خان حمله کنند . درین جنگ رقم بزرگی از مردم هزاره کشته و اسیر شدند که در بین اسراف رهبر مذهبی هزاره ها، سید رضا به چشم میخورد . کسانی که ازین قتل عام جان سالم بدر بردند، مجبور به پرداخت چهارهزار روپیه شدند . هم چنان اسلحه آنها مصادره شد.

سال ۱۸۸۳ میلادی
در طوا سال ۱۸۸۳ میلادی، هزاره های شیخ علی به خاطر بازداشت رهبران مذهبی خود بسیار خشمگین بودند . تحت چنین شرایطی، عبدالله خان حاکم افغان در منطقه برای جمع اوری مالیات آمد . آنها حاکم را در خانه توقیف کردند . سید جعفر حاکم غور وقتی به منطقه آمد تا در باره حادثه تحقیق کند، نیروهای تحت فرمان خود را به کمک عبدالله خان فرستاد .

امیر با دریافت این خبر ها، به نیروهای توپخانه ای، پیاده نظام و سواره نظام مستقر در مزار شریف، دستور داد به سمت هزاره جات حرکت کنند . همچنین به بزرگان کهمرد و حاکمان دواب، شوری و خنجان دستور داد که با نیروهای خود هرچه سریع تر برای تنبیه این مردم حرکت کنند .
هزاره ها با شهامت تمام جنگیدند و در یک نبرد کوتاه نیروهای افغان را شکست دادند . وقتی امیر خبر شکست نیروهای افغان را شنید، به سراج الدین حاکم اندراب دستور داد تا با نیروهای خود به طرف منطقه برود . هم چنین به نیروهای سلطنتی دهن غوری دستور پیشروی داد . ژنرال کاتال خان که در خان اباد بود با نیروهای غزنوی الاصل تحت فرمان خود علیه هزاره ها حرکت کرد .

در سال ۱۸۸۳، امیر لشکری علیه هزاره های شیخ علی فرستاد که کاروانی را غارت کرده بودند . او به والی های بدخشان و ترکستان دستور داد علیه مردم آنجا اقدام کنند . این نیروها با نیروی که از بامیان آمده بودند، هزاره ها را شکست دادند . هفت نفر هزاره که کاروان را غارت کرده بودند، دستگیر و اعدام شدند . از هرخانه یک میل تفنگ فتیله ای و یک عدد شمشیر و جریمه های نقدی ازین مردم گرفته شد .

در هنگام شورش اسحاق برعلیه امیر، بعضی از افراد قدرتمند هزاره با امیر همکاری کردند . مثلا امیر{عبدالرحمن} از میران دایزنگی و دایکندی خواست که تمام نیروهای خود را در برابر نیروهای سردار اسحاق به سمت ترکستان گسیل دارند . به آنها دستور داد که همه چیز را به آتش بکشند . هیچکس زنده نماند، مایملک و دارائی های شان را مصادره کنند . چند سال پیش افراد اسحاق، مشکلاتی برای آنها ( هزاره ها) ایجاد کرده بودند . لذا از امیر خواسته شده بود که برای تنبیه شان کمک کند .
امیر برای این مردم این گونه نوشت :
” حالا همان اسحاق در برابر من قرار گرفته است، همان که دشمن کشور و دین ماست . همان که شما را دشمن خود میداند . آیا شما مردم به او هنوز به دیده دوستی مینگرید و به او کمک میکنید یا به من و ارتش با عظمت من وفادارید؟.”
او هزاره ها را مطمئن کرد که با همکاری آنها، غائله اسحاق خان را به زودی پایان خواهد داد . هزاره های نامبرده بعد از دریافت این پیام، علیه اسحاق وارد جنگ شدند، تا این که او را شکست دادند .

وقتی عبدالرحمن موفق به جلب پشتیبانی و همکاری قبایل دایزنگی و دایکندی بر ضد اسحاق شد، هزاره های شیخ علی به نیروهای اسحق پیوسته، بر ضد امیر وارد جنگ شدند . وقتی اسحاق، علیه امیر اعلان جهاد و خود را مدافع مردم محروم قلمداد کرد، مردم شیخ علی از او تا آخرین حد پشتیبانی کرد . آنها تحت قیادت رهبران مذهبی سید علی گوهر، سید شاه سعید و خیرالله بیگ می جنگیدند . آنها مردمی بودن که بیشترین مصیبت را از جانب امیر دیده بودند و به لشکر اسحاق ملحق شدند تا انتقام خود را بگیرند . اما آنها نیز چون لشکریان اسحاق، از نیروهای مشترک افغان و هزاره شکست خوردند .

در دهه ۱۸۸۰ در حالی که هزاره های شیخ علی به نفع نیروهای شمالی بر ضد امیر وارد جنگ شده بودند، بعضی از مردم هزاره در جنوب نیز در سطح محدودی سر به شورش نهاده با نیروهای امیر درگیر شدند . عبدالرحمن کمی بعد از رسیدن به امارت، گماشتگانی را در بخش های مختلف کشور و در بعضی مناطق هزاره جات چون دای زنگی، دایکندی و بهسود منصوب کرد . به دلایل متعد سیاسی، همه ای مامورین این نواحی را از شیعیان افشار و جوانان قزلباش شهرنشین تعین کرد، ولی در منطقه جاغوری یک نفر افغان منصوب شد . در همان حال امیر، ارتش بزرگی را همراه با چندین عراده توپ با فرستاده خود در منطقه هزاره های صحبت خان به منظور مقهوریت آنان فرستاد . هزاره ها که چنین ارتشی را در زندگی خود ندیده بودند، بزرگان خود را به نزد حاکم قندهار فرستادند و خبر تسلیمی خودر ا به او دادند .

سال ۱۳۸۴ میلادی
در سال ۱۸۸۴ سردار محمد حسین حاکم غزنی، پیامی را برای قبایل پَشی، شیرداغ و قلند فرستاد و از آنها خواست که خود را تسلیم کرده، عنوان رعایای متعهد را از آن خود سازند . چندین پایه توب و هزار و پنجصد سواره و پیاده نظام که منحصرا از مردان قبایل هزاره های محمد خواجه و جغتو تشکیل شده بودند، قاصدان را همراهی میکردند . امیر به مردان خود دستور داده بودن که سعی کنند این قبایل را متقاعد کنند تا بدون جنگ تسلیم حاکمیت او شوند و اگر نه آنان را با استفاده از نیروی نظامی وادار به تسلیم کنند . از همان زمان، امیر بیامی به بنیاد خان مالستان فرستاد و از او خواست که مردان مسلح خود را برای اعزام علیه هزاره های سه دسته آماده کنند .

قبیله قلند تحت فشار شدید نیروهای افغان، نماینده خود را به نزد حاکم جاغوری فرستادند و متعهد به پرداخت مالیات شدند . اما دوقبیله دیگر، پَشی و شیرداغ از پرداخت مالیات خودداری کردند . بنابراین نیروهای برضد آنها فرستاده شد و آنها را نیز مجبور به پرداخت مالیات کردند .
ادامه دارد…

منبع نمای نزدیک

شبکه ی سرتاسری مردم هزاره

In this article

Join the Conversation

2 comments

  1. norway پاسخ

    تا خائن از خود مردم ما نباشد محال است که دیگران مارا شکست بدهند . دراین عرصه باید تلاش شود سمینارها دایر شود که مردم هزاره به یک خود باوری کامل برسد تا دست از خود فروشی بر دارد .

    1. ghasem پاسخ

      areee dorooost hast tamameee afghanestan fahmiideh hast keee mardoome hazara ra dar jangeee rooberoo shekast dadee nemitavanad balkeee yek khayeen ra tarbiyat koonaddd ______marg bar pashtoonnn va tamamee dooshmaneee hazaraaaaaaaaaaaaa