نصب چراغ نفتی، اعتراضی به نبود برق

نویسنده: عبدالله هروی

طبق گزارشهای نشر شده تعدادی از مردم بامیان در راهپیمایی که به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار شده بود ، در اعتراض به بی توجهی های آشکار دولت درباره انکشاف و بازسازی آن ولایت، ‌بخصوص در زمینه تولید برق چراغ نفتی را در چهار راهی آن نصب نمودند. معترضان ضمن انتقاد شدید از نبود بازسازی در این ولایت، حکومت را متهم نمودند که در طول ده سال گذشته برخلاف مسئولیت های قانونی که در برابر تامین حقوق شهروندی دارد و هم چنین بخاطر بفراموشی سپردن وعده های مکرری که به مردم سپرده اند، بی توجهی نشان داده است.

این در حالی است که ولایت بامیان از هر جهت استعداد و زمینه استفاده از منابع انسانی و طبیعی برای رشد و توسعه را دارد. در این رابطه بخصوص در زمینه تولید و استفاده برق آبی مشکلی ندارد. یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات اخیر هدف از برپایی تظاهرات را اینگونه توضیح داد:‌”هدف از اقدام امروز این بود که بخشی از وضعیت زندگی مردم بامیان به نمایش گذاشته شود و آن محروم بودن از نعمت برق در دنیای امروز و در قرن بیست و یکم است.

” مردم در اعتراض خود نسبت به بی توجهی های دولت اظهار داشتند که تبعیض سیاسی پدیده رنج آوری است که نسبت به بامیان از سوی بعضی مقامات درجه یک کشور روا داشته می‌شود. سر انجام راهپیمایان بامیانی در بخشی از برنامه خود، در جاده اصلی شهر بامیان، اقدام به نصب یک چراغ بزرگ نفتی در میدان نزدیک به بازار اصلی این شهر کردند و از نهادهای ولایتی درخواست کردند که این میدان به نام “اریکین” (چراغ نفتی) نامگذاری شود.

البته این برای نخستین بار نیست که مردم بامیان در اعتراض به عملی نشدن وعده های دولت در زمینه بازسازی و توسعه اقتصادی این منطقه دست به اعتراض های نمادین و مدنی زده اند.

چندسال پیش مردم بامیان در اعتراض به عدم توجه درباره اعمار سرک کابل – بامیان اقدام به کاهگل کردن جاده اصلی این شهر نمودند، و اخیرا طی یک اقدام نمادین و مبتکرانه دیگر به دلیل عدم کفایت و کم کاری دولتمردان و مقامات آن ولایت، مردم آن ولایت به یک خر به پاس زحمت های فراوانی که متحمل گردیده و خدماتی که برای آن مردم انجام داده است تقدیرنامه دادند. قابل یاد آوری است که به فراموشی سپردن بامیان یک مسئله ای تاریخی، سیاسی و فرهنگی است.

فقط در سال های اخیر نیست که بامیان با همه منابع انسانی و طبیعی و زیبایی های که در آن وجود دارد از سوی حکومت مرکزی مورد بی توجهی و بی مهری قرار گرفته باشد. بامیان در طول تاریخ این سرزمین، از هنگامی که نام افغانستان شکل گرفته است مورد بی توجهی و فراموشی قرار گرفته است. این فراموشی و بی مهری ها تبعات بسیار سخت و تلخی را برای آن مردم ببار آورده است. عدم توجه به انکشاف و توسعه این ولایت سبب گردیده است که زراعت ، زندگی ، توریسم ، وضعیت سواد آموزی ، بهداشت ، دسترسی به داکتر و شفاخانه و کلینیک ، امور حمل و نقل، ادارات دولتی و…. کاملا عقب مانده باقی بماند.

این در حالی است که بامیان یکی از مناطق تاریخی و باستانی کشور محسوب می گردد . به لحاظ همین اهمیت تاریخی و باستانی است که آثارهای باستانی این ولایت اینک در لیست میراث های جهانی یونسکوثبت گردیده است. در صداقت و دیانت و وطن دوستی مردم بامیان همین بس که با وجود عدم حاکمیت قانون و نبود حکومت در طی سالیان متمادی و بخصوص در سالهای اخیر، مردم بامیان هرگز نخواستند که دست به ناامنی و خشونت بزنند. مثل برخی دیگر مناطق برای کسب امتیازات اضافی راه همکاری با مخالفین را در پیش گیرند. مردم بامیان هرگز اجازه ندادند که کشت مواد مخدر و قاچاق آن در منطقه نفوذ نماید. آنان در تمام عرصه های سیاسی و اجتماعی ملی صادقانه و مجدانه و پرشور شرکت ورزیدند.

حضور پرشور و پرشکوه مردم بامیان در انتخابات های برگزار شده مثال زدنی است. چنانچه والی بامیان در این باره کاملا معترف است که ولایت بامیان به علل موجودیت امنیت، حاکمیت قانون، تساوی جندر (جنسی) ، عدم کشت مواد مخدر و تساوی حقوق بشر به نام ولایت صلح مسمی گردیده است، اما با آن هم توجه چندانی از سوی دولت و جامعه جهانی به این ولایت صورت نگرفته است.

هرچند مقامات رسمی دلایل متعددی را در زمینه عدم انکشاف و عدم رسیدگی لازم به ولایت بامیان ذکر نموده اند که از جمله موقعیت جغرافیایی و کوهستانی بودن آن می باشد. بدون شک مناطق مرکزی، بویژه بامیان از لحاظ طبیعی مشکلات جدی را با خود دارد. اما نباید فراموش کرد به هر میزانی که چنین موانع و مشکلاتی وجود داشته باشد مسئولیت دولتمردان هم سنگین تر و بیشتر می شود.

وجود مشکلات یاد شده باعث نمی گردد که مسئولان حکومتی آن را وسیله و ابزار توجیه غفلت ها و بی کفایتی های خود قرار دهند. آنان باید دریابند و احساس نمایند که ساکنین بامیان درچنان شرایط سخت طبیعی ، بویژه در فصل زمستان چگونه زندگی نمایند و روزگار بگذرانند؟ مشکل عمده در اینجاست که حکومت هیچ استراتژی و برنامه ای هرچند کوچک برای بامیان روی دست ندارد. بطور مثال مسئله توریزم در بامیان می تواند از جهات مختلف برای کشور و حکومت و مردم سودمند باشد. فراهم ساختن زمینه رفتن توریست ها در بامیان و درآمد ناشی از صنعت توریزم سبب می گردد که هم بر وضعیت منطقه و درآمد اثر مثبت و سازنده برجای بگذارد و هم موقف و جایگاه کشور را در صنعت توریزم جهان ترمیم نماید، و بر درآمد مالیاتی کشور نیز تاثیراتی مثبت برجای نهد.

نکته ای دیگر که در اینجا باید برآن افزود اینست که متاسفانه در شرایط کنونی برخی از دولتمردان که سالها درمیان آن مردم بوده اند، درآن سالهای سختی و رنج، خطر و مرگ از دست رنج و مهمان نوازی های آنان برخوردار گردیده اند، از بازوان نحیف اما پر همت شان اینک به مقام و ثروت دست یافته اند ،‌ اینان نیز آن همه خدمات و فداکاری های آن مردم را فراموش نموده اند. گویا چنین می پندارند که چنان روز های هرگز در زندگی شان نبوده است. از اینجاست که این گمانه قوت میگیرد که عدم صداقت و جفا در حق مردم، جزو ذاتیات سیاست و حکومت داری در افغانستان است.

وقتی کسانی که از شانه های مردم زخمی و رنج دیده بامیان اینک بر کرسی مقام و بر انبوهی از ثروت خسبیده اند، آن خطه را فراموش کرده اند و هیچ تلاشی حتا در حد تسلی بخشیدن و تعارف هم کوشش نمی کنند، چه انتظاری از کسانی داشت که هرگز چشم دیدن و یارای تحمل آبادانی و خوش بختی آن مردم را ندارند. جان کلام اینست که بی عدالتی و تبعیضی که میان ولایات وجود دارد امری نیست که زیاد ضرورت به استدلال و شواهد داشته باشد و یا از منظر مسئولان مادون و مافوق پوشیده باشد. درد اینجاست که همه مسئولان ریشه درد و خود درد را می دانند، اما خود را به تغافل زده اند.

بدین جهت بعید به نظر می رسد که اعتراض های سمبلیک و مدنی مردم بامیان که نشان رشد فکری و فرهنگی آنان می باشد، بتواند در دم سرد و سخت مسئولان اثر گذار واقع شود. به معنای روشنتر مشکل به نظر می رسد که ذهن و مغز مسئولان قادر به دریافت و درک مفهوم حرکت های سمبلیک باشد! چون اگر غیر این بود قطعا باید عرق شرم بر جبین شان جاری می گردید و نسبت به سیاست و روشهای خود تجدید نظر می نمودند . ولی از سنگ صدا برآمده است، اما گوش مسئولان، خصوصا در رابطه با مردم بامیان و ولایت های محروم هم چنان ناشنوا می باشد!

باهمه این ناامیدی های که ازمسئولان وجود دارد ، کوشش ها و ابتکارهای مردم شریف بامیان این موضوع را ثابت می سازد که وجود تبعیض و بی عدالتی ، نبود کفایت و درایت در مسئولین ، فقدان یک طرح و استراتژی ملی افغانستان شمول یک شعار با انگیزه مخالفت سیاسی نیست که فقط از سوی عناصر و جریان های سیاسی بخاطر رقابت های سیاسی بلند شده باشد؛ بلکه به نمایش درآمدن حرکت های نمادین و مدنی از سوی مردم روشن می سازد که این صدا، صدای مردم است ؛ اگر بشنوید خوب و اگر نشنوید روزی دامنگیر تان خواهد شد!

منبع: روزنامه ی افغانستان

شبکه ی سرتاسری مردم هزاره

In this article

Join the Conversation