اشغال زمین های مزروعی هزاره ها توسط کوچی های پشتون به فرمان عبدالرحمن جابر به روایت تاریخ

نویسنده: عباس دلجو

“پس از تسلط حاکمیت عبدالرحمن در کشور، چراگاه‌ها و اراضی مردم هزاره و بسیاری از اقوام محکوم به عنوان هزینه‌های جنگ و پاداش همکاری با دولت رسما برای افغان‌های کوچی داده شد. «فقط از ۱۸۹۲م به بعد که امیر عبدالرحمن خان هزاره جات را فتح کرد و آن را زیر تسلط مستقیم خود قرار داد، ما در هنگام تابستان کوچ نشینان را به تعداد زیاد در این بخش‌های مرکزی کشور می‌یابیم. رویداد بعد از فتح به این صورت بود که چراگاه‌های هزاره‌جات بین قبایل مختلف کوچ‌نشین به عنوان پاداش همکاری آنها در این فتح و برای کسب اطمینان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزاره‌ها، تقسیم شد. امیر عبدالرحمن خان به شعب مختلف قبیله‌ای برای چراگاه‌های جدیدشان تأییدیه رسمی (فرمان) داد.”
{۱}

“پس از قتل عام هزاره‌ها توسط وی، بخش های از سرزمین هزاره‌جات که غنی‌ترین زمین‌های کشاورزی محسوب‌ می‌شد، از چنگ هزاره‌ها خارج و به پشتون‌ها واگذار گردید. سرزمین دایه، دای چوپان، و دیگر مناطق ارزگان از هزاره ها گرفته شد. در ولایت پروان نیز زمین‌های مرغوب از چنگ هزاره‌ها گرفته شده «دره دوشی، و دره وادو و دره اشرف و سایر نقاط موطن و مسکن هزاره شیخ علی از وجود ایشان تهی گردید و حضرت والا فرمان داد که از مردم افاغنه سکنه غوری و بغلان در مواضع مذکوره جای دهند.”{۲}

“امیر عبد الرحمان خان، انواع مالیات را بر مردم تحمیل کرد که برخی از آن مالیات‌ها ویژه مردم هزاره بود و بقیه نیز تنها در مورد اقوام غیر پشتون قابل اجرا بود. از جمله مالیاتی که بر هزاره‌ها قابل اجرا بود، مالیات برنفوس بود که بر اساس آن هر زن و مرد و کودک هزاره، سالانه باید ٢ قِران به دولت پرداخت می‌کردند. علاوه بر آن هر خانواده هزاره ٢ قِران در سال تحت عنوان مالیات سرخانه می‌پرداختند که تا سال ١٩١٧م دوام داشت. سومین نوع مالیاتی که از مردم هزاره گرفته می‌شد، مالیات سربازی بود که هر سربازی که حین وظیفه در هزاره جات می‌مرد باید ۹ قران پرداخت می‌شد. نوع چهارم مالیات زمین بود که سال به سال مالیات آن بالاتر می‌رفت و پنجم مالیات بر حیوانات بود که از هر رأس دام مالیات ویژه اخذ می‌شد. ششم مالیات خون بود که ۷ خانواده باید مخارج یک سرباز را تأمین می‌کردند.”{۳}

“فیض محمد کاتب با توجه به تبعیضات نتیجه می‌گیرد که: برای خلاصی از پرداخت مالیات جدید و پرداخت باقی مانده مالیات سال‌های گذشته، برای خود هزاره‌ها راه دیگری جز فروختن زن و فرزندان وجود نداشت که بدان وسیله آنها به غلام و کنیز تبدیل می‌شدند.”{۴}

“در مقابل، امیر همزمان با این فشارهای مالیاتی، چنین بذل و بخشش‌هایی را برای قبیله خود انجام می‌داد: «امیر عبدالرحمان خان برای تمام قبیله محمد زایی در سال ١٢٧٢ش (١٨٩٢م) معاش سالیانه مقرر کرد که بدون قید و شرط رسمی، برهر مرد سالی ۴٠٠ روپیه و برای هرزن سالی ۲٠٠ روپیه داده می‌شد. حتی برای آن دسته از زنان محمد زایی که شوهر غیر محمد زایی داشت. در این معاش مفت نه تنها اولاد سردار پاینده خان، بلکه اولاد برادر پاینده خان نیز شامل بودند و سرداران بزرگ، معاشات گزاف جداگانه‌ای داشتند.”{۵}

“اگر چنانچه مردم می بودند و غیرت قومی می داشتند …دمار از روزگار مردم هزاره کشیده و وجود ایشان را از مملکت مردم افغانستان نیست و نابود می کردند و از خاطر والا که پیشنهاد ضمیر منیر دارد و می خواهد که اراضی و املاک هزاره را به درانی بدهد آگاه می شدند.”{۶}

“عبدالرحمن سرزمین های مردم هزاره را ملک دولت دانست و عنوان مفتوح العنوه را بر آن سرزمین جاری کرد.”{۷}

“از ۱۸۹۲ به بعد که امیر عبدالرحمن خان هزارجات را فتح کرد و آن را زیر تسلط مستقیم خود قرار داد ما کوچ نشینان را به تعداد زیاد در هنگام تابستان در این بخشها ی مرکزی کشور می یابیم . رویداد بعد از آن فتح بود که چراگاهای هزاره جات بین قبایل مختلف کوچ نشین به عنوان پاداش همکاری آنها در این فتح و برای کسب اطمینان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزاره ها تقسیم شد . امیر عبدالرحمن خان به شعب مختلف قبیله ای برای چراگاههای جدیدشان تاییدیه رسمی (فرمان) داد و این نظام که شامل تقسیم زمین بین هزاره ها و کوچ نشینان نیز می شود با کمی تغییرات به قوت خود با قی است.”{۸}

“نیت عبدالرحمن در مورد رعایای هزاره اش روشن بود تخلیه هزاره جات از هزاره ها سیاست های قومی عبدالرحمن به نابودی کامل ساختار اجتماعی هزاره ها و جایگزینی آن با یک ساختار جدید منجر شد.”{۹}

“علاوه بر آن مناطق دیگر هزاره جات را نیز محل تاخت و تاز خانه به دوش ها و کوچی هی بی رحم خشن قرار داده که کوههای سبز و خرم آن مورد استفاده مواشی و دام آنها باشد و این کوچی ها را تشویق و آزاد گذاشت بلکه سفارش کرد که به زراعت مردم نیز تجاوز کنند و آن را پایمال نمایند تا مردم هزاره مجبور شوند آن منطقه را ترک گویند.”{۱۰}

“عبد الرحمن دستورداد که هزاره ها دیگر حق چراندن چمن ها را از کوچک وبزرگ ندارند به معنا آن است که این مردم نباید زنده باشند.”{۱۱}

“پس از اینکه مقاومت هزاره ها به کلی در هم کوبیده شد نوبت توزیع زمین هایشان به دیگران ووضع مالیه سنگین بالای کسانی که هنوز فرار نکرد ودر ملک باقی مانده بودند شروع شد در سال ۱۲۷۳ شمسی در روز ۱۷ ذی حجه ۱۳۱۱ قمری. امر شد که املاک علاقه جات ورث رسوخ جوی وغیره را مساحت کرده ودر قید جریب آرند از جمله املاک میدان وکسانی که در محاربات به درک اسفل رفته است اکثر ایشان سید وزوار و کربلایی و میر و میرزاده بود…یا دستگیر شده اند تمامت خالصۀ دولت دانسته داخل دفتر ضبطی کنند از صدد این حکم اکثر املاک هزاره ضبط دیوان سلطنتی گشت.”{۱۲}

“درسال ۱۳۱۲ هجری قمری ابراهیم خان علیزایی … طائفه ای « کاکری» با اقسام خویش ورمه گوسفندان وگله اشتران داخل علاقه شنیعه تحت دامگیری شده وچراگاههای مردم هزاره را تلف کرده زراعات ایشان نیز علف دواب ومواشی خودغدند وچهار تن از هزاره را مانع از زراعت خود شده بودند به قتل رساندند.”{۱۳}

“مقارن این حال مردم کوچی افغان که بیست هزار روبرو دولت التزام نامه داده بودند چراگاه وآب ومواشی مردم مالشان ایشان جسوران تجاوز کرده علاوۀ بر مراتع آن مردم ، مزارع ایشان را نیز تلف وعلف ودواب ومواشی خود کردند هزارگان بنا به سببی که جبال وچراگاه یشان را دواب ومواشی افغانان کوچی می خورند وچمن ها دولتی شد، ترک مالداری کرده خسارت زیاد به سکنه مملکت روی داد.”{۱۴}
“ملک ارزگان و قلندر و بوباش و میانه نشین و پشه و شیر داغ و زاولی و سلطان احمد و حجرستان و تمزان و گیزاب را متصل جرقی ومالستان وهزاره دایزنگی تمام چنانچه بیاید به مهاجرین وناقلین افغان داد.”{۱۵}

“در ۱۹شئوال۱۳۱۱هجری امیرعبدالرحمان دستورداد که تمام مرغزارهای هزارجات باید دراختیار دولت قراربگیرند وهزاره ها حق استقاده ازآنهاراندارند پس ازصدوراین حکم ،حکام دولتی مرغزارهای هزاره رابه افغانهای کوچی واگذارکردند ،مالداری مردم هزاره روبه تنزل نهاد وباعث قلت لحوم ودسوم گردید .۲۳ عبدالرحمن علاوه بر آن مالیاتهاتی بسیار سنگینی نیز برای هزاره ها مقرر کرد و این باعث مهاجرتهای دسته جمعی و پراکندگی مردم هزاره در خارج از افغانستان گردید.”{۱۶}

“در عهد عبدالرحمن خان قوم هزاره مغلوب و مقهور و مستاصل گردیده ایشان در مراتع مخضره هزاره جات راه دخالت یافته ….از راه تمزان در ملک هزاره رفته مزارع ایشان را تلف و مراتع شان را را علف دواب و مواشی خود کرده و هزاره ها را قتل و غارت نموده ، در قشلاق گاههای نواح قندهار خویش بر می گردند.”{۱۷}

“حکومت که به نیست و نابود کردن هزاره میل خاطر دارد باز پرس نکرده مالیات و غیره تکالیف خود را از هزاره ها اگر دارا و گر نادار باشد بطوع و اجبار اخذ می نمایندو هزاره تاب و توان اقامت نیاورده جانب خراسان و خاک مقبوضه انگلیس و روس روی هجرت نهاده و می نهند.”{۱۸}

پی نوشت ها :
۱ – افغانستان اقوام- کوچ نشینی، ترجمه: محمد حسین پاپلی یزدی با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران، ۱۹۹۳- ۱۳۷۲، ص ۲۶
۲ – فرهنگ، محمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ، قم: انتشارات وفایی، ۱۳۷۴ش، ج اول، ص ۴۰۰
۳ – موسوی، سید عسکر، هزاره‌های افغانستان، ص ۲_ ۱۸۱
۴ – جامعه شناسی سیاسی افغانستان، پیشین، ص ۷۲
۵ – جامعه شناسی سیاسی افغانستان، پیشین، ص۶۷
۶ – هزاره ها در جریان تاریخ،محمد اسحاق اخلاقی، شرایع ،جلد ۲،۱۳۸۰،قم،ص ۲۱۲
۷ – هزاره ها در جریان تاریخ،محمد اسحاق اخلاقی، شرایع ،جلد ۲،۱۳۸۰،قم،ص ۲۶۸
۸ – اقوام_کوچ نشینی(مجموعه مقالات)،به کوشش محمد حسین پاپلی یزدی،آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، مشهد،ص ۲۶
۹ – هزاره های افغانستان،سید عسکر موسوی،مترجم:اسدالله شفایی،اشک یاس،۱۳۸۷،تهران ،ص ۱۷۹
۱۰ – هزاره ها در جریان تاریخ،محمد اسحاق اخلاقی، شرایع ،جلد ۲،۱۳۸۰،قم،ص۲۶۸
۱۱ – هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت،بصیر احمد دولت آبادی،ابتکار دانش،۱۳۸۵،قم،ص ۱۷۲
۱۲ – هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت،بصیر احمد دولت آبادی،ابتکار دانش،۱۳۸۵،قم،ص ۱۷۶
۱۳ – هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت،بصیر احمد دولت آبادی،ابتکار دانش،۱۳۸۵،قم،ص ۱۷۹
۱۴ – هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت،بصیر احمد دولت آبادی،ابتکار دانش،۱۳۸۵،قم،ص ۱۸۳
۱۵ – هزاره ها از قتل عام تا احیای هویت،بصیر احمد دولت آبادی،ابتکار دانش،۱۳۸۵،قم،ص ۲۰۸
۱۶ – هزاره ها در جریان تاریخ،محمد اسحاق اخلاقی، شرایع ،جلد ۲،۱۳۸۰،قم،ص۲۶۹
۱۷ – نژادنامه افغان،ملا فیض محمد کاتب،اسماعیلیان،۱۳۷۲،قم،ص۹۹ و ۱۰۰
۱۸ – نژادنامه افغان،ملا فیض محمد کاتب،اسماعیلیان،۱۳۷۲،قم،ص۱۰۰

منبع: سایت نمای نزدیک

شبکه ی سرتاسری مردم هزاره

In this article

Join the Conversation

1 comment

  1. علی مدد پاسخ

    سلام دوست عزیز! ضرب المثل زیبا و معروف وبلاگ نویسان در باره بامیان وسراسر مناطق هزارجات محروم را شنیده اید؟ :
    (( دولت برای ساختن یک دستشویی در بامیان، ابتدا چندین کنفرانس برگزار می کند وقتی خوب در رسانه ها پخش شد چندین بار افتتاح می کند. بعد از آنی که همه مردم از افتاح آن کاملا با خبر شدند خاموش وبی صدا به بهانه های مختلف کارش را تعطیل می کند. اما در ولایات دیگر که در دولت و وزارتخانه ها نفر دارند درست برعکس، اول پرژه های بزرگ با هزینه های ملیونی و ملیاردی ساخته می شود و در یک روز دهها پروژه افتتاح و به بهره برداری رسیده فقط در یک خبر کوتاه انعکاس داده می شود. ))
    هنوز نشده که یک خبرگزاری یا وبلاگ از تعطیل شدن کدام پروژه در بامیان خبر داده باشند. از سوی دیگر، ریزه کاریهای که در بامیان می شود هزینه اش فقط به چندهزار دلار می رسد اما پروژه های که در دیگر ولایات به اجرا می رسد معمولا با هزینه های بالای صد هزار دلار تا دهها و صدها ملیون دلار می رسد.

    نکته ی خوب در گزارشهای وبلاگهای بچه های ما اینکه : در اول یا آخر هر گزارش دولتی به وعده خلافی دولت و محرومیت مطلق مردم ما اشاره می کنند. موفق وعزتمند باشید.