قتل حسین علی یوسفی و ادامه ترور هزاره ها

حفیظ بشارت

حسین علی یوسفی یکی از چهره های برجسته سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی سه سال قبل در همین روز ها توسط تروریستان به قتل رسید. حسین علی یوسفی زاده ی والسوالی جاغوری ولایت غزنی بود که در اثر کوچ اجباری با خانواده اش رهسپار غربت گردید و در کویته پاکستان ساکن شد. وی از دانشگاه بلوچستان به درجه لسیانس فارغ گردید. سپس مبارزات سیاسی اش را در قالب تنظیم نسل نو آغاز کرد. و انجمن های صنفی متعددی را نیز تشکیل داد.

حسین علی یوسفی پس از فعالیت های بیشماری سیاسی و فرهنگی بالاخره به تاریخ ۲۶ /۱/۲۰۰۹ ناجوان مردانه توسط تروریستان به قتل رسید. البته مسولیت قتل وی را سپاه صحابه بعهده گرفت ، ولی بنا به اختلاف های شدید که با ارتجاع وملا های مفت خور داشت. و بخشی از فعالیت ها و مبارزات اش را ملا های تندرو و مبلیغین جمهوری اسلامی تشکیل میداد . بنآ ترور این شخصیت توانا را میتوان به ارتجاع های تربیه شده جمهوری اسلامی ربط داد. زیرا جمهوری اسلامی نقش اساسی را در تحولات کویته و علی الخصوص در جامعه هزاره کویته ایفا مینمایید. حسین علی یوسفی شدیدآ با ملا ها و مرتجعین اسلامی و بخصوص ملا های تربیه شده ایران اختلاف داشت و همواره بصورت طنز و نمایشنامه ها ملا هارا سرکوب مینمود.

حسین علی یوسفی در عرصه ی هنر وفرهنگ ، رساله ها ، کتاب ها و نمایش نامه ها اثر های زیادی از خود به جا گذاشته است . اودر طنز ، درامه نویسی و ضرب المثل های عامیانه خوب درخشید و آثار گرانبهای فرهنگی از خود بجا گذاشت.

باتاسف در آستانه سال روز ترور حسین علی یوسفی باری دیگر در منطقه میکانیکی رود, یک موتر از مسافران مورد حمله تندروان قرار گرفت. و سه تن از مردم بیگناه جان های شان را از دست دادند. بنا به گذارش رسانه های پاکستان این حمله روز چهارشنبه بتاریخ ۲۵ جنوری ۲۰۱۲ حوالی ساعت نه شب به وقت پاکستان در موقعیت سرک میکانیکی یا میکانیکی رود شهر کویته بوقوع پیوست. که جان سه تن از مسافران را گرفت. این حمله از سوی افراد نامعلوم موتر سیکل سوار صورت گرفته است و سپس موفق به فرار گردیده اند. که تاکنون کسی مسولیت این جنایت را به عهده نگرفته است. در سال جاری میلادی این اولین جنایت از سوی تندروان مذهبی میباشد. اما در سال گذشته ده ها انسان بیگناه به دلیل هزاره بودن ، جان های شان را از دست داده بودند. که تنظیم لشکر جنگجوی مسولیت جنایت های وحشیانه شناخته شد.

گرچند کشتاروقتلعام هزاره ها درتاریخ پدیده نو نیست. با آنکه این کشتار قبل از امیر عبدالرحمن دردوره های گوناگون انجام شده است، ولی قتل عام دهشتناک هزاره ها درزمان این امیر سفاک بیشتر درتاریخ بازتاب داشته است. هزاره ها دریک صد سال اخیر همواره شاهد بی عدالتی، ستمگری ملی و ظلم و ستم چون برده گیری، فروش زنان و دختران هزاره دربازار های برده فروشی افغانسان و آسیایی میانه، کار اجباری، سرکوب مسلحانه و غارت و چپاول های سازمان یافته بوده که نتیجه آن کوچ اجباری و جابجایی های بزرگ داخلی و خارجی میباشد که حضورهزاره های ساکن درکویته پاکستان نتجه همین عوامل بوده است.

تجاوزسربازان سوسیال امپریالیزم شوروی و خانه جنگی های مرتجعین جهادی و قدرت گیری طالبان و اشغال افغانستان توسط امپریالیزم امریکا و متحدین غربی اش مردم هزاره را درافغانستان وادار کرد تا بیشر و بیشترآواره گردیده و به برادران و خواهران خویش در کویته بی پیوندند و یا به ایران و سایر کشورهای جهان پناه ببرند.

آواره گی و بیچاره گی که ما امروزه با آن دست و پنجه نرم میکنیم حاصل عوامل چون سیاست های رذیلانه سردمداران حکومت های مزدورو ضدانسانی بر سرقدرت درافغانستان ازیک طرف و خانه جنگی های ارتجاعی میان سازمان های جهادی که ازطرف ایران تقویه و حمایه میشدند، ازطرف دیگر بوده است. این مشکلات زندگی را برمردم غرجستان نا ممکن ساخته بود، اینهادلایلی بودند که مامجبورشدیم تا وطن و منطقه زیست خویش راترک کرده و به کشورهای دیگر پناه ببریم.

سوالی اساسی که ما امروز چرا کشته میشویم و یا چرا تنها هزاره ها را میکشند؟ آیا قتل عام هاریشه مذهبی دارد یا ملی؟

ما باید با دقت و مصرانه برای یافتن جواب به این سوال ها و سوال های ازاین قبیل تحقیق و جستجو نماییم. باید بگویم که کشتارها و قتلعام های هزاره ها همواره انگیزه سیاسی و ملی داشته است تا مذهبی. گرچه مسئله مذهب را حکومت های خاین برای جلب و جذب و سربازگیری ازمیان جوانان مذهبی و نا آگاه که کورکورانه حرف های ملاهاو مولوی ها را قبول میکنند، علم میکردند ولی هدف کشتارهزاره ها بوده است نه شیعیان.

درحالیکه امیرعبدالرحمن جهاد علیه هزاره ها را بدلیل کافر و شیعه بودن مردم هزاره اعلان کرده بود و مجاهدان نادان برای جهاد صف آرایی میکردند، شیعیان قندهار و غزنی و کابل بدربار امیر کلوچه میخوردند. کشتارکویته هم با آنکه بنام شیعه صورت میگیرد، خالصاً وجهه سیاسی و ملیتی دارد. از هیچکدام این افراد کشته شده پرسیده نشده که شیعه است یا سنی. قوارتاً مورد شناسایی مجاهدین بدنام پاکستانی قرارگرفتند. ازنظرسیاسی دلایل فراوان وجود دارد که جهادی ها هزاره ها را مورد اذیت و آزارقراردهند و بکشند. این دلایل همان وضعیت جهانی بصورت کل و وضعیت افغانستان بطور خاص میباشد

درمناسبات بین المللی و تضادهای موجود درجهان آمریکا که رهبری اشغال افغانستان را دارد، از یکطرف و ایران که ادعایی رهبری شیعیان جهان و مخصوصاً شیعیان افغانستان و پاکستان را دارند،ازطرف دیگر درحال جنگ هستند. این جنگ ازنظردیپلماتیک و سیاسی وافتصادی سال ها قبل شروع شده و درسال ها و ماه ها وروزهای آخیر شدت گرفته است.

ایران میخواهد نیروها و قوای ذخیره ایدیولوژیک خویش را تقویه نماید، این کار را هم تا حدودی کرده است، مثلاً کمیته امداد امام خمینی به مردم فقیر هزاره خرما میدهد بدین وسیله میکوشد تا آنان را شیعه طرفدار خود معرفی نماید و میکوشد تا آنان را در روزهای معین و مناسبات سیاسی و مذهبی به خیابان بکشانند. که نمونه آن همان تظاهرات روز قدس سال قبل میباشد. ایران نمگیذارد تا امریکا برنامه های خویش را درافغانستان به سهولت پیش ببرد. بدین ملحوظات امریکا همواره خواسته و میخواهد که به این نیروهای بالقویه ایران ضربه بزند. به هر اندازه که مردم هزاره با ایران مناسبات خوب و نیک داشته باشد به همان اندازه تهدید، سرکوب و فشار بر هزاره ها چه ازجانب امریکا و چه ازجانب نیروهای تربیه شده امریکا مانند طالبان و القاعده بیشتر خواهد شد.

ارتباط با ایران امروزه خیلی حساس است. نمونه زنده این حقیقت همین حادثه قتل ربانی میباشد. زمانیکه ربانی با ایران مناسبات حسنه اش را حفظ کرد و درسفر اخیرش حرف های به ایرانی ها گفت که به مزاق امریکایی ها و تیم کرزی خوش نیامد. ربانی را به افغانستان فراخوانده و اعدام کردند. البته بعداً بهانه اش را بر سر کشورهای دیگر انداختند.

امریکا وسایر کشورهای غربی همانطوریکه ایران را دقیقاً تحت نظردارند، هزاره ها را بدلیل ارتباط با ایران جداً تعقیب میکنند. این کشورها نیز درکشتار هزاره بی غرض نیستند و امکان ندارد تا از آن آگاه نباشد. سکوت معنی دار این کشور ها مدرک و ثبوت بر این حقیقت است. سکوت این کشورها درمورد قتل عام مردم هزاره درگذشته و حال دفاع دروغین غربی ها از حقوق بشر را افشا میکند. کشورهای اروپا و آمریکا نه تنها به این کشتار اعتراض نکردند بلکه ممکن محرمانه بر آن مهر تائید بزنند.

زیرادرپاکستان هیچ کاری بدون مشوره سازمان اطلاعاتی امریکا صورت نمیگیرد. این کشتار برای انان ضربه زدن به ایران معنی میدهد. یا به عباره دیگر کشتار هزاره ها بخشی از جنگ ضد ایرانی غربی ها میباشد. به همین دلیل است که دروسایل ارتباط جمعی جهانی و محلی مقتولین و شهدا را شیعه ذکر میکنند نه هزاره و مینویسند که اینان زایران شیعه بوده اند.

In this article

Join the Conversation