نویسنده: محمد کاظم وحیدی
قسمت دوم
عدم مقاومت مردم قهرمان بهسود، این فرزندان خلف میریزدان بخش بزرگ، که طی مقاومت های قهرمانانه ای در سر فصل های متعدد تاریخی، نام و آوازه ی زیادی داشته اند، دارای علت های گوناگونی است که هرکدام و به تناسب اهمیت و جای گاهش در مبارزه، اثرات خاص خود را در عدم مقابله ی به مثل (مسلحانه) داشته است که در زیر به برخی از آن ها می پردازیم:
۱. باورمندی به «صلح» به جای «آتش بس»
مردم هزاره که به لحاظ صداقت رفتار و گفتار همیشه جای گاه نخست اجتماعی را در میان اقوام این کشور دارا بوده اند، در عرصه ی سیاست نیز چنین عمل نموده و پای بندی به اصول و توافقات را حتا با پرداختن تاوان های زیادی حفظ نموده اند. این امر با آن که اغلب ضربات بزرگ و بعضاً جبران ناپذیری را بر این مردم وارد نموده است، اما با تمامی ضربات مهلک نظامی ناشی از پایداری بر اصول، خود به تحکیم اعتبار سیاسی اش منجر گردیده و امروزه همه ی طرف های درگیر تلاش می-نمایند تا به هزاره ها به عنوان یک متحد قابل اعتماد نزدیک گردند. چنین خصلت جوان مردانه ای همیشه پیشه و منش این مردم در رفتار و روی کردهای سیاسی شان بوده و اگر از جریان زیگزاگی و ناپایای محقق و بعضی از به اصطلاح روشنفکران سردرگم چشم بپوشیم، اصل ایستادگی بر اصول اخلاقی و ارزش های عام انسانی همیشه و در بدترین شرایط توسط این مردم حفظ گردیده است.
وقتی به روی دادهای چند ساله ی اخیر نگاهی می اندازیم، متوجه می شویم که باسقوط حاکمیت ضدمردمی و قبایلی طالبان و روی کار آمدن دولت موقت در زمستان ۱۳۸۰، شعار «امنیت» و «قانونیت» سرلوحه ی کار حاکمیت جدید و حامیان بین المللی اش قرار گرفت که از پایان جنگ ها و آغاز مرحله ی «صلح»، «بازسازی» و «حاکمیت قانون» خبر می داد. مردم با اعتماد کامل به دولت که یک منش کاملاً متمدنانه است، حتا سلاح های شخصی خود را تسلیم نمودند تا به همه ثابت نمایند که مِن بعد تأمین امنیت وظیفه ی دولت بوده و این مردم به جای دخالت غیرمسوولانه در امور امنیتی کشور، تصمیم دارند تا درسایه ی حکومت قانونی به زندگی روزمره ی خود بپردازند. هزاره ها بسیار زود و عمیق درک نمودند که طبق توافق بن، وظیفه ی حراست از این اصول به نیروهای نظامی بین المللی (ISAF) محول شده و پس از مدتی کوتاه زیرنظر سازمان ملل مشغول به کار گردیدند. گروه های سیاسی ـ نظامی جامعه ی ما که درواقع هرکدام از قومیت خاصی نمایندگی می نمودند، پای بندی خود را به این اصول و روند سیاسی جاری در کشور اعلام نموده و در اولین اقدام، بخش نظامی گروه شان را منحل نمودند.
اما روند تحولات پس از توافقات بن، برای عناصر و مهره های برتری جو و تمامیت خواه قوم پشتون که درگذشته از طراحان مهم و صاحی نام برنامه های طالبان به شمار می رفتند و درحاکمیت-های پس از سقوط طالبان نیز مهم ترین جای گاه های قدرت را اشغال کرده بودند،۳ از اساس با دیگر گروه های قومی کشور متفاوت بوده و درواقع نگاه آنان به پروسه ی نوین، نه یک صلح پایدار و ضروری، که آتش بسی جهت تجدید قوا به شمار می رفت. تداوم اندیشه-های زیاده خواهانه ی قوم محوران و تمایل هم چنانی شان به انحصار قدرت، آن هم از نوع وراثتی اش، سرآغاز دور تازه ای از بی اعتمادی ها و مآلاً فجایع و ناامنی ها درکشور گشت. این موضوع با توجه به رابطه ی پنهانی و مشکوک دولت با شورشیان شکست خورده ی طالبان و آشکار شدن بعدی این روابط، بر میزان بدبینی ها افزود و اعتماد برباد رفته میان اقوام را کاملاً از اذهان مردم و فعالین سیاسی کشور زدود.
ویژگی عمده ی مبارزات طالبان مرزبندی مشخص قومی آن بود که انگیزه ی ظهور و ماهیت کاربرد مقطعی اش (کنار زدن اقوام غیرپشتون از قدرت مانند دوره ی نادرخان) را می ساخت. یعنی طالبان بیش از هرچیز سپاهی بود که به مسائل قومی بالاترین بها را می داد و اساس تلاش ها و اقدامات استراتژیکش احیای حاکمیت تک قومه ی پشتون ها بود که برای بار دوم پس از تسلط قهری، غاصبانه و سرکوب گرانه ی حدود سه سده ای بر آن، اینک از دست رفته بود. دقیقاً به همین منظور اغلب بر اقوام هزاره و تاجیک و ازبک می تاخت و تلاش گسترده و همیشگی سردمداران جریان انحصارطلب قومی برای تحمیل زبان و فرهنگ پشتون ها بر دیگر اقوام کشور را عریان تر از هر زمان دیگری به کار می بست و هرچه غیرپشتون و بی باور به استنباطات قومی ـ قبایلی از دین بودند، به فجیع ترین شکلی سرکوب می گردیدند و همگی مستحق مرگ قلمداد می شدند.
بنابراین راز بزرگی که افشایش اکثر ساده لوحان عرصه ی مبارزات سیاسی کشور را دچار شگفتی نمود، چیزی نبود جز آمادگی جناح های برتری جوی و انحصارطلب پشتون برای تهاجم و سرکوب نمودن اقوام بومی ای که تصمیم به تسلیم شدن به روند پشتونیزه کردن جامعه ندارند، آن هم در پروسه ی «صلح»ی که شعارش تنها برای به خواب بردن دیگران و خلع سلاح شان داده می شد. برملا شدن این راز که عمدتاً به دلیل اقدامات شتاب آلود و شک آمیز جریانات فاشیستی صورت گرفته است، در آینده ای نه-چندان دور فراتر از شگفتی، حتا شوکی بزرگ را بر جامعه وارد خواهد نمود و واکنش های تند و به احتمال بسیار زیاد، خشونت باری را به دنبال خواهد داشت.
شتاب روند خشونت گرایی در کشور که به مثابه ی واکنشی به اقدامات انحصارطلبانه و بایکوت گرایانه ی حاکمیت قوم محور علیه اقوام غیرپشتون و به ویژه هزاره ها زمانی بیش تر خواهد شد که جریانات معامله گر مدعی اپوزسیون کنونی به این حقیقت پی ببرند که تمامیت خواهی و انحصارطلبی مشتق از تعریف و ماهیت «فاشیزم قومی» بوده و پروسه ی چانه زنی برای سهم گیری در قدرت تنها در دوره ای که فاشیزم به اقتدار کافی برای سرکوی نرسیده باشد، نتیجه خواهد داد. یعنی زمانی که آنان به اقتدار لازم برسند و یا این که موفق گردند با توجیه نمودن حامیان خارجی آن ها را به پشتیبانی از برنامه های شان بکشانند، دیگر به تقسیم قدرت با غیرپشتون ها که همیشه موانع زیادی بر سر راه تحقق طرح پشتونیزه کردن جامعه ایجاد نموده، نیازی نخواهند داشت. دقیقاً آن زمان است که عمده ترین اقدامات روی براندازی حاکمیت فاشیستی متمرکز گردیده و خشونت ناشی از برخورد دو جریان «برانداز» و «سرکوب گران انحصارطلب» اوج خواهد گرفت.
۲. توهم «ملکیت» و «قومیت»
منطقه ی بهسود که از کوهستانی ترین نقطه های هزارستان باستان به شمار می رود به دلیل بزرگ بودن قوم ساکن درمنطقه، دارای جمعیت بسیار بالایی می باشد. تقابل جمعیت زیاد بهسود و سرزمین کوهستانی آن که ساکنین را با کمبود زمین کشاورزی روبه رو نموده است، به نارسایی معشیتی منتهی گشته که دلیل نزدیکی اش با پایتخت باعث گردیده تا همه ساله تعداد زیادی از ساکنین این مناطق به سوی شهرها برای یافتن کار گسیل بدارد. گرچه درشرایط عادی این روند که همانا رشد طبیعی جمعیت می باشد، نیز ادامه داشته است، اما حادثه ی خشک سالی دهه ی اخیر، (۱۳۷۵ـ ۸۵) به این روند شتاب بخشید و باعث مهاجرت وسیع مردم روستایی به سوی شهرها و کشورهای همسایه گردید.
بنابراین، مناطق یاد شده طی سال های اخیری که زمین-ها از دادن حاصل به دلیل نبود آب، ابا می ورزید، خالی از سکنه ی اصلی شده و تنها دهقانان بی بضاعتی که با اندکی خوراکی هم قادرند تا زندگی زندگی را به سر برند، در منطقه باقی مانده بودند. مسلماً چنین وضعیتی، آن هم در شرایط تهاجم عوامل بیرونی و بیگانه با منطقه (کوچی نماها) که مسئله ی «ملکیت زمین» و استفاده از فراورده های آن ناشیانه به اصلی بدل گشت که برمبنای آن، حق دفاع از زمین و کاشانه مختص مالکان شد. چنین اندیشه ی خنثایی، هرگونه انگیزه ی دفاع را از کسانی (دهقانان) که نه ملکیت دارند و نه فرآورده های ناشی از آن به آنان تعلق می گیرد، سلب نمود.
پس با موجودیت چنین طرز تفکری، دلیلی برای برانگیختن کشاورزان غیرمالک وجود ندارد و باید موضوع را از زاویه ی دیگری مورد بررسی قرار داد. یعنی، موضوع بسیار پیچیده ای که از رابطه ی تنگاتنگ و دیالکتیکی میان «قومیت»، «ملکیت» و «تابعیت به مثابه ی شهروندی» بیرون می جهد را برای مردم روشن ساخت و آن را به حقوق سیاسی و برنامه های توسعه-طلبانه ی حاکمیت قوم محور مرتبط نمود تا مردم خود از اهداف شوم و توسعه طلبانه ی جناح برتری جوی و انحصارگر قومی قدرت آگاه شوند. این اقدام روشنگری کاریست درازمدت که با برنامه ای سنجیده و دقیق باید صورت بگیرد. به عبارت دیگر، باید به مردم فهماند که مشکل عمده ای که حکام قوم محور با مردم ما دارند، «قومیت» و به طور واضح تر، مشکل «هزاره» و «هزارگی» است و نه مالکیت بر زمین که خود ابزاری برای حذف هزاره ها از این سرزمین می باشد (هزاره ها به گورستان). چنان که در دوران عبدالرحمان هیچ کسی به خاطر ملکیتش به قتل نرسید بلکه نیروهایش مأمور به برکندن نسل «هزاره» از سرزمینیی بود که «افغانستان»ش نامیده بودند.
امروزه نیز، تهاجم کوچی نماها هرگز مالکین را هدف قرار نمی دهد بلکه، «هزاره» بودن خود سوژه ی شکار می باشد. البته باید این موضوع را مورد دقت قرار داد و به کشاورزان غیرمالک فهماند که، ملکیت های موجود اعتبار و سندی برای شهروند تلقی شدن همه ی هزاره ها، اعم از مالک و دهقان به شمار می رود. یعنی درکشور ما و با وجود تفکرات توسعه طلبانه میان رهبریت سیاسی قوم حاکم، ملکیت زمین تنها برای کشاورزی و یا سکونت نبوده، بلکه به مثابه ی پشتوانه ی بقا و موجودیت ما به عنوان یک شهروند مطرح است. پس برای حفظ آن باید مبارزه و مقابله نمود. باید با اتکا به شواهد و حوادث تاریخی و اسناد موجود، روش غصب سرزمین های مردم هزاره، چه در هزارستان باستان و چه شهر های کشور را افشا نمود و مردم را از عواقب دردناک و جبران ناپذیر غصب سرزمین های شان که نهایتاً به سلب تابعیت شهروندی شان خواهد انجامید، آگاه نمود.
به تعبیری دیگر، باید به مقوله ی «ملکیت» به مثابه ی عنصری از مقوله ی «هویت» و «شهروندی» بها داد و آن را معضل سیاسی ـ حقوقی همه ی هزاره ها تلقی نمود. بدین معنی که اگر دارندگان زمین و خانه سلب مالکیت گردند، هویت و حق شهروندی بی خانمان ها اتوماتیک مان سلب خواهد شد. بنابراین، غصب سرزمین هزاره ها تنها برای دست یابی برمنابع اقتصادی نبوده بلکه در زات خود یک حرکت سیاسی به منظور سلب تابعیت به شمار رفته تا بدین وسیله زمینه ی خارجی تلقی نمودن هزاره ها را مطرح نمایند و روزی که شرایطش مساعد گشت، اگر با توجه به شرایط بین-المللی باز مرتکب نسل کشی دیگری نشوند، همه را اخراج نمایند.
۳ ـ بحران رهبری و فقدان «پیش تاز» و دموکراتیک
جامعه به لحاظ سیاسی ـ اجتماعی و مبارزاتی به دو قشر عمده تقسیم می گردد که یکی اقلیت «پیش گام» و دیگری اکثریت «تابع نظام» می باشد. قشر پیش گام، قشری است که نسبت به وضعیت کنونی آگاهی لازم را دارا بوده و برای فردا برنامه ی مترقی تدوین یافته داشته باشد. این قشر، عمدتاً حرفه ای عمل نموده و مبارزه را نه سرگرمی دانسته و نه تلاشی برای دست-یابی به نام و نشان، که به عنوان یگانه مسئولیت زندگی، برای تغییر وضع موجود و نجات مردم از معضل کنونی و باتلاق-های فراراه مبارزه، می شناسد. وظیفه ی پیش تاز، گشودن بن بست-های رزم و مبارزه، و نیز تحلیل درست و دقیق اوضاع و شرایط جته آگاه نمودن توده ها از پیچیدگی هایی که ممکن است ایجاد شبهه کرده و بدین گونه انرژی مردم را به رکود بکشاند.
حرکت این قشر، در صورتی که اصولی و صادقانه باشد، می تواند افراد با انگیزه و دردمندان بیچاره و سردرگم را به راه و روش خود جلب نموده و به تدریج نیروی بزرگ و تعیین کننده ای ایجاد نماید. این نیرو که پیش تازان مترقی و دموکراتیک در رأس آن قرار دارند، رهبریت مبارزات را به عهده داشته و اکثریت عظیم جامعه را تابع نظم و باورهایی می نماید که طی مبارزات به وجود آمده است. این روند درست شکل گیری رهبریت دموکراتیک می باشد.
اما در کشور ما، به دلیل وضعیت اضطراری ای که پس از کودتای ۷ ثور و اشغال کشور توسط ارتش سرخ شوروی پدید آمد، عده ای سودجو و بی انگیزه ای که تنها درصدد کسب موقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شتابان به درگاه کشورهای همسایه شتافته و با پذیرش وظایف دنباله روی سیاسی ـ استخباراتی به آن ها، در رأس رهبریتی تشکیلات و جریانات سیاسی ای قرار گرفتند که مستقیم و یا غیرمستقیم توسط همان کشورها جهت داده می شدند. بنابراین و باتوجه به این روند کاری، ارتقای سیاسی ـ تشکیلاتی افراد تا مقام های بالای تشکیلات، نه بر میزان کار مثبت مبارزاتی ت خدماتی به مردم، که درجه ی وابستگی و خوش-خدمتی انان به کشورهای میزبان بود.
همین وابستگی نیز باعث گردید تا مبارزات مردم ما با رهبریتی ارتقا نیافته و به-اصطلاح مبارزان «رشد پقانه ای» آنان توسط کشورهای بیگانه و عدم توجه و یا بی مسوولیتی آنان نسبت به منافع عمومی مردم و کشور، مبارزات زیر رهبری آنان نیز جای خود را به بی-نظمی، ولنگاری و رقابت برای نزدیک شدن به قدرت های خارجی تمویل کننده خلاصه شده و تمامی همت ها در این راستا شتاب می گرفتند. نتیجه ی این روند، رهبریتی است که اینک درمقابل مردم قرار داشته و بی لیاقتی خود را طی روند فرمان گیری و امکانات طلبی از بیگانگان پرورش داده اند. این رهبریت که از سویی شدیداً ترسو و بزدل است و از سویی دیگر به وابستگی بیگانگان و قدرت های بیگانه عادت کرده اند، زمام خود را به دیگران سپرده، منافع مردم و ضرورت های رشد، ارتقا و تأمین منافع آنان که هیچ عاید مالی برای شان ندارد، را به طور کامل از نظر دور داشته اند.
درمقابل چنین وضعیتی، مردمی که سه دهه در متن حوادث حضور داشته و با تقدیم فدیه ها به درجاتی از رشد سیاسی و آگاهی اجتماعی نایل آمده اند، طی چندسال اخیر ناظر کارکرد و روی-کرد رهبریت این بی لیاقت بوده که بالاخره از آن دل کنده اند و از مدتی بدین سو از بازیچه ی منافع آنان شدن، سخت اجتناب می ورزند. چه این رهبریت که اینک از درون دچار تشنت شده است، به جای رسیدگی به معضلات مردمی و پی گیری منافع آنان، در جهت رقابت با یک دیگر و ربودن کامل رهبریت از دست رقیب، هرروز مردم را به بهانه ای به میدان زنده باد و مرده باد حریفان می کشاند.
شبکه ی سرتاسری مردم هزاره
abdullah ahmet sarkozi
Questions why and learn ways resistance Behsood
Authors: Mohammad Kazem Vahidi
Part II
Lack of people’s resistance hero Behsood, the children of spilling Khalaf large part, during the heroic resistance of the various historical topics, a great name and fame have, with each of the various causes and the importance of fitness and fighting instead Gahsh effects on its own, such as avoidance of the (armed) has had some of the following explains:
۱. Believed the “peace” instead of “ceasefire”
The Hazara people in terms of behavior and speech is always honest, sometimes the first place among the ethnic community in this country have been able, in the political arena and operation of such scheme to the principles and agreements foot even with the pay deal has preserved much. It often blows with great and sometimes irreparable entered upon these people, but with all the fatal blows on the principles of sustainability from the military, to strengthen his political credibility and today have been led all parties involved are working – drawn to the Millennium as a close ally to be trusted. Such a character of young men and manners is always calling these people in their political behavior and the Kurds, and if the current unstable zigzag and some so called scholars and intellectuals putting confused eyes, stand on principle and values of public morality and the human always The worst conditions have been maintained by these people.
When the recent multi-year contracts are Andazym look, we noticed that Basqvt Zdmrdmy and tribal sovereignty and the rise of the Taliban interim government in winter 1380, the slogan “Security” and “legality” and the new rule anvil work its international supporters was the beginning of the end stage of the war and “peace”, “reconstruction” and “rule of law” will be sent. People with full confidence that the government has a character quite civilized, even their own weapons were surrendered to Demonstrate that all my job security after the government and the people involved instead Ghyrmsvvlanh countries in security matters, have decided to existence of legal regime to address their daily lives. Hazaras were very fast and deep understanding of the Bonn Agreement in accordance with the task of safeguarding the principles of international military forces (ISAF) has been assigned and after a short time Zyrnzr UN were working. Military community political groups, each of us who actually were representing a particular ethnicity, foot scheme to these principles and the country’s ongoing political process and in the first act, their military groups were disbanded.
But the developments after the Bonn Agreement, for the elements and vertebrae superior atmosphere and the totalitarian past of ethnic Pashtuns and important designers Sahy Program Taliban considered Drhakmyt went – after the fall of the Taliban, sometimes the most important place of power occupied, three from other ethnic groups under a different country and they actually look at the new process, not a lasting peace, and essential for revitalizing the cease-fire was considered. Continuity of thought – by the people-centered and indulgent Khvahanh still their desire to monopolize power, it also inherited its type, beginning a new round of distrust and tragedies and insecurities Malay country tour. According to this relationship secret and suspicious government and Taliban insurgents failed to reveal the relationship to the next, the amount of skepticism and trust, broadened the Wind gone completely from the minds of people of ethnic groups and political activists erase.
The main features of the Taliban campaign of ethnic boundaries that determine the motivation and the emergence of cross-sectional nature of its applications (aside from the power of ethnic Ghyrpshtvn Nadrkhan such period) the construction. That was a Taliban soldier more than anything that ethnic issues and the highest price that the efforts and actions based Astratzhyksh single Qvmh revival of Pashtun rule was that for a second time after dominating force, Ghasbanh and about three centuries of repressive An it was gone now. Exactly this purpose, often ethnic Hazaras and Tajiks and Uzbeks are extensive and permanent riding and leading efforts during monopolist to impose language and culture of ethnic Pashtun tribes on the other naked country than ever to work and everything closed and no Ghyrpshtvn inferential belief in the religion of the ethnic tribes were the most heinous forms were suppressed and all were deemed deserving of death.
So a big secret that a simple majority Afshaysh Lvhan arena of political struggle has surprised the country, but something was not ready and Atmospheric monopolist factions Pashtun supremacy for indigenous tribes invaded and suppressed the decision to surrender to the process Pshtvnyz·h no community, it also in the process of “peace” of the slogan to sleep only to disarm them and take others were given. To uncover the secret that stained mainly due to accelerating actions and doubt has been violent fascist trends in the future, not – far beyond wonder, even great Shock will enter the community and fast reactions and very likely, the violence will follow.
Accelerating trend of violence that marred the country as a response to monopolistic practices and boycott measures against a sovereign nation based Ghyrpshtvn ethnic Hazaras and particularly when that will be more streams trader claimed opposition to the current reality and realize that totalitarianism monopoly derives from the definition and nature of “ethnic fascism” and the bargaining process for participation in power only to courses that fascism is not Srkvy sufficient authority, will result. When they reach the necessary authority or the justification to make a successful return with their foreign supporters to put their support programs, to share power with other Ghyrpshtvn many obstacles that always the way to achieve community plan created Pshtvnyz·h made, would not need. Exactly the time that most efforts focused on the overthrow of fascist rule and aggression caused by collision of two current “overthrow” and “oppressors monopolist” will peak.
۲. Illusion of “property” and “ethnicity”
Behsood mountainous region of ancient Hzarstan most points is one of the big reasons people living in the region, with the population is very high. Behsood contrast high population and mountainous land that the residents faced with a shortage of agricultural land has to become the leading reason for failure Mshyty near his capital was caused to residents every year a large number of these areas towards the cities to find work let him emission . Although this process normal Drshrayt the natural growth of population is certainly also have continued, but the drought disasters in recent decades, (1375 85) accelerated the process and causing massive migration of rural people to the cities and neighboring countries were.
Therefore, this region during recent years the land – the result of giving due to lack of water, push the Aba, haunted by the main and only poor peasants with little oral time able to live life to live over, had remained in the area. Surely such a situation, it is also in terms of external factors and the alien invasion zone (Kochi Views) that the issue “land property and use its products became incompetent to the original basis, the right to defend the land and shack owners were dedicated . Such ideas Khnsayy any motivation to defend the people (farmers) are not property and not the products resulting from them is awarded, denied.
So the existence of such thinking, to motivate farmers Ghyrmalk reason there should issue from another angle examined. Ie, a very complex subject that close and dialectical relationship between “ethnicity”, “property” and “citizenship as a citizen” Jhd out to people and making it clear to political rights and development programs – seeking a sovereign nation, be related to people based their expansionist goals and become a better party atmosphere and be aware of the power of ethnic Anhsargr. This act of enlightenment Karyst long program that must be carefully assessed and take. In other words, should the people who signed a major problem with the rulers of our people are people oriented, “ethnicity” and clearly more difficult, “Millennium” and “Hzargy” and not the property of their tool to remove the earth Millennium of this land is (to the Millennium Cemetery.) As during any one remember Mlkytsh Rahman murder but could not uproot troops assigned to generation, “Millennium” was the Srzmynyy “Afghanistan” were called SB.
Also today, the invasion never Kochi Views owners but does not target, “Millennium” being is the subject of hunting. This course should be carefully placed on the farmers who gave Ghyrmalk, property and credit existing Sindhi being considered for the citizens of all Hazaras, including the owner and the farmer is considered. Despite the thinking in our country and expansionist political leadership among the ruling tribe, the land only for agricultural property or not live, but as the backing of our survival and existence as a citizen is at stake. So to keep it and deal should be fighting. Be relying on evidence and historical events and documents, land confiscation method Hazara people, whether in ancient Hzarstan and what cities and countries can expose people to a painful and irreversible consequences of confiscation of their lands, which eventually withdraw citizenship citizenship their lead, be aware.
In other words, should the concept “property” as an element of the concept of “identity” and “citizenship” and it cost legal political dilemma Hazaras all be considered. This means that if the holders of land and houses are expropriated, identity and homeless citizens will be denied automatic Mann. Thus, land confiscation only for achieving the Millennium Economic Brmnab Zat but its not a political move to deny citizenship to the number went up as external field, thereby making the millennium and the day to bring back Shraytsh favorable, if given Between conditions – International Open will not commit another genocide, all expel.
۳ leadership crisis and lack of “pre-Taz” and democratic
Community, social and political struggle in terms of the two classes are divided into a minority of one “pre-steps” and the other majority “system function” is. Step class before, the cortical current status of knowledge necessary to meet tomorrow to plan and develop a progressive be found. This class, mainly professional practice and not fight entertainment and not considered an attempt to lose – access to the name and logo, as only the responsibility of life, to change the status quo and rescue people from the current dilemma and marshes – Frarah of combat, knows. Taz task before, opening the deadlock – all combat and fighting, as well as correct and accurate analysis of the situation and informing the masses Jth terms of complexity which may create uncertainty and thus the energy of people to pull recession.
Move this class, and if the principal is honest, and motivated individuals can Drdmndan to poor and confused way, and gradually attracted large force to determine a cause. The force of the progressive and democratic Tazan before it are at the helm, led the campaign leadership and vast majority of the society shall subject to discipline and beliefs during the campaign there is. The correct process is the formation of democratic leadership.
But in our country, due to an emergency after the May 7 coup and occupation by the Soviet Red Army emerged, some jobber and no stimulus that only seeks to gain positions of political, social, economic and fast portal to neighboring countries Shtafth and acceptance of obligations to follow the political intelligence, organization and leadership at the helm of political currents that were directly or indirectly by the same countries were to be given. Given this trend, and so working people organized to promote the political organization of top officials, not the amount of positive work to the public service campaign d, the degree of dependence and welcome – their service was the host countries.
The same dependence was also causing people to struggle with the leadership to promote and undeveloped – so-called militants, “a Pqanh growth” by foreign countries and their lack of attention or no responsibility toward the public interest and the country struggles under the leadership of their place to B – chaos, Vlngary and competition for foreign powers approaching donors and summarized all the efforts in this direction was the acceleration. Result of this process, the leadership had now against the people and their inability to command during the process of making and foreigners seeking opportunities have developed. The leadership of the hand and is extremely timid and cowardly dependence on the other hand to foreigners and foreign powers are accustomed, to another helm deposits, public interest and necessity of growth, promoting their interests and providing that no financial gain for their does not fully have considered.
Against such a situation, people who three decades in the context of present events and offered ransom to some degree of political development and social awareness have been attained during the past few years and on the supervisory function – the inability of leadership to finally break away from the heart So have some time abuse of the toys to their interests, those are hard to avoid. What this now from within the leadership have been Tshnt, instead of addressing the problems and people follow their interests, in order to compete with each other and full abduction of the leadership rival, everyday people to excuse and dead, long live the field Wind draws opponents.
Hazara people nationwide network